دانلود آهنگ جدید علی بهرامی بنام مبتلا با بالاترین کیفیت
Download New Music Ali Bahrami – Mobtala
آهنگ و تنظیم: علی بهرامی , گیتار: امید آرتین
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
دانلود آهنگ جدید علی بهرامی بنام مبتلا با بالاترین کیفیت
Download New Music Ali Bahrami – Mobtala
آهنگ و تنظیم: علی بهرامی , گیتار: امید آرتین
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
دانلود آهنگ جدید علی بهرامی بنام عشق قدیمی با بالاترین کیفیت
Download New Music Ali Bahrami – Eshghe Ghadimi
ترانه : نوید اسماعیل زاده , موزیک و تنظیم : فرهاد کیانی
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
نام محصول: The Art Of Sculpting Ver : 1-2-3 - اورجینال
قیمت: ۱۵,۰۰۰ تومان
شناسه فروشنده: 41250002
شناسه کالا: 6760
درصد : 50
روش خرید: برای خرید The Art Of Sculpting Ver : 1-2-3 - اورجینال ، پس از کلیک روی دکمه خرید پستی و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه خرید پستی کلیک کنید.
نام محصول: Great Masters (1DVD) - اورجینال
قیمت: ۱۵,۰۰۰ تومان
شناسه فروشنده: 41250002
شناسه کالا: 6783
محصول دسته نرم افزار آموزشی و زیر دسته هنریدرصد : 50
روش خرید: برای خرید Great Masters (1DVD) - اورجینال ، پس از کلیک روی دکمه خرید پستی و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه خرید پستی کلیک کنید.
نام محصول: تصاویر مدل های پرده و والان - اورجینال
قیمت: ۱۵,۰۰۰ تومان
شناسه فروشنده: 41250002
شناسه کالا: 6945
محصول دسته نرم افزار آموزشی و زیر دسته هنریدرصد : 50
روش خرید: برای خرید تصاویر مدل های پرده و والان - اورجینال ، پس از کلیک روی دکمه خرید پستی و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه خرید پستی کلیک کنید.
نام محصول: بسته آموزشی تردستی حرفه ای - اورجینال
قیمت: ۱۵,۰۰۰ تومان
شناسه فروشنده: 41250002
شناسه کالا: 7060
محصول دسته نرم افزار آموزشی و زیر دسته هنریدرصد : 50
روش خرید: برای خرید بسته آموزشی تردستی حرفه ای - اورجینال ، پس از کلیک روی دکمه خرید پستی و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه خرید پستی کلیک کنید.
نام محصول: پکیج طلایی قویترین نرم افزار نت نویسی - اورجینال
قیمت: ۱۵,۰۰۰ تومان
شناسه فروشنده: 41250002
شناسه کالا: 7068
محصول دسته نرم افزار آموزشی و زیر دسته هنریدرصد : 50
روش خرید: برای خرید پکیج طلایی قویترین نرم افزار نت نویسی - اورجینال ، پس از کلیک روی دکمه خرید پستی و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه خرید پستی کلیک کنید.
برترین ها - افسانه نوغانی: سلام و عرض ادب خدمت یکایک عزیزان و همراهان برترین ها، امیدوارم اوقاتتون بخیر و خوشی باشه انشاالله. بابت همراهی همیشگیتون خوشحالیم و امیدواریم این همراهی ادامه دار باشه.
! Hi
خندهی شیرین سام پسر کوچولوی حامد غفاری مجری و گوینده تلویزیون.
آقا نقی معمولی، ۴۳ سالگیتون مبارک.
تولد شما هم مبارک، فکرشو میکردی همزاد آقای تنابنده باشی؟
یه عده هم مثل احسان خواجه امیری تا الان تو تعطیلات نوروز گیر کردن؛ شواهد نشون میده کار بعدی یک سال دیگه میاد بیرون.
لطفا اگه شایعاتی هم میبینین پخش نکنین، توی این موقعیت خستگی کمک رسانها رو دو برابر نکنین.
افتخار میکنیم که جای جای کشورمون آثار هنری و تاریخی بسیار زیبایی وجود داره که بعضا شهرت جهانی هم دارن، جهرم و غار سنگ اشکن یکی از این جاذبه هاست.
رابعه جان ما هنوز فکرمون مشغول اینه که بین این همه بازیگرِ رفته و خواهان برگشت، چطو به تو گیر ندادن که اومدی؟
این ماسماسک ادیت عکس رو قرار نیست تا درجه آخر بکشین، واسه خودتون میگم؛ دو روز دیگه میگن فلانی سلفی میگیره کاریکاتور تحویل میده.
خاطره بازی مرجانه گلچین از روزگاری که دختر رو از مدل سبزی پاک کردنش میگرفتن نه حجم پلاستیک استفاده شده در بدنش.
سجاد افشاریان در کنار دوستِ جانی اش یا دوست جونی اش.
این بچه های خوشگل جنوب؛ گلاره عباسی همچنان در چابهار.
لوکیشن فعلی خانم قاضیانی؛ نوفل لوشاتو در پاریس.
نوید محمدزاده و برادر زاده اش، یکی از اونیکی ناصرخاکزاد تر!
گفتیم بی انصافیه اگه تبریک نگیم به تنها بوکسور زن کشورمون که در همین رشته مقام کسب کرده؛ صدف خادم عزیز همیشه بجنگی و بدرخشی.
پتو، انتخاب اول چهرهها در خارج برای پوشش سر.
اینجور که میگی آقای فروتن، ما الان ۱۰ هیچ از بقیه کشورا از لحاظ پختگی و رشد جلوییم.
بعضی بچه ها رو آدم دوست داره تافت بزنه بهشون همینجور بمونن.
حفظ عکسهای قدیمی و مرور خاطرات بهمون نشون میده که قدر عزیزانمون رو بدونیم که شاید فردا دیگه نباشن بینمون.
اشکالی نداره آقای هادی، فیلمهای +۱۸ دیگهای هم هست که جای خالی فیلم شما رو پر میکنه.
گلخونه راه انداختی آقای استخری.
عکسی که این روزها از پرویز پرستویی عزیز در صفحات اجتماعی دست به دست شد هیچ ارتباطی به اتفاقات اخیر و کمک به سیل زدگان نداره؛ توضیحات رو بهتره از زبان خودشون بخونین.
هومن سیدی همیشه خوشگذران :))
لبخند محمد علی کشاورز در آستانه نهمین دهه زندگی اش؛ تنش سلامت.
یادمون باشه هر وقت تولد خانم امیرجلالی بود با عکسی از چشمای بسته شون تبریک بگیم بهشون.
پشت صحنه نهنگ آبی؛ مجید مظفری، مصطفی زمانی و ساعد سهیلی.
حرکت قابل تحسین کامبیز دیرباز با کمپین جدیدی که برای کمک به افراد جویای کار و جویای نیروی کار در صفحه شخصی اش راه انداخته؛ امیدواریم ادامه دار باشه این موضوع.
کامران نجف زاده و یکی از چند صد سوژهای که مختص خودشه.
یه قاب پر و پیمون از بازیگران بی حسی موضعی» یکی از آثار حاضر در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر؛ با ایفای نقش باران کوثری، حبیب رضایی، حسن معجونی، پارسا پیروزفر و سهیل مستجابیان.
مرتضی پور علی گنجی به همراه خانواده در بابل.
عوامل تگزاس ۲» که گفته شد به احتمال زیاد به جای رحمان ۱۴۰۰» اکران خواهد شد.
از چهره حمید لولایی مشخصه بدجوری گیر کرده، یه لیوان آب هم نمیتونه بخوره.
هر زمان فهمیدینش ما رو هم روشن کنین.
سلفی با نو میک آپِ بهنوش بختیاری و دختری لر.
اون شنبهای که بین دو تعطیلی گیر کرده، همون رو دوست داریم.
فعلا محو نگاهِ عاشقانه نوید و مانی باشین تا سری بعد که مجددا در خدمت باشیم.
آرامش جزء جدانشدنی زندگیتون باشه انشاالله.
یا علی
برترین ها - ترجمه از پردیس بختیاری: با تغییر فصل، برندهای مختلف و مشهور جهان نیز محصولات جدید خود را روانه بازار میکنند. یکی از اکسسوریهایی که در صنعت مد و فشن اهمیت زیادی دارد، کتانیها هستند. مدلهای مختلفی از کتانیها برای بهار ۲۰۱۹ روانه بازار شده اند که در ادامه آنها را به شما معرفی میکنیم.
کفش فیوچر
یکی از کفشهایی که به تازگی مد شده است، کفشهای کتانی عجیبی هستند که با نام کفشهای چانکی» شناخته میشوند. البته این مدل کفشها از سال ۲۰۱۸ روانه بازار شدند، اما در سال ۲۰۱۹ نیز همچنان طرفداران خود را دارند و به عنوان یکی از ترندهای سال ما را همراهی میکنند. این طرح از جدیدترین مدلهای کتانی برندهایی، چون آدیداس، لویی ویتون و گوچی الهام گرفته است.
از آنجا که طرحهای این کتانیها کمی عجیب و غریب و به دور از زیبایی ست، در ابتدا که روانه بازار شدند، طرفداران زیادی نداشتند، اما کم کم محبوبیت خود را در میان مردان و ن پیدا کردند. در کتانیهای چانکی، طرحها و رنگهای مختلفی به کار میروند که ست کردن آنها را با بقیه بخشهای استایل تان سادهتر میکند. بهترین مدلهای این کفش را در بهار ۲۰۱۹، برندهای آدیداس Originals Falcon»، نایک Zoom ۲K» و برند اسیکس GEL-Kayano ۵» تولید کرده اند.
کفشهایی با جنسهای مختلف پارچه
تکنولوژی ثابت کرده که چیز غیر ممکنی وجود ندارد، بنابراین از تغییرات نباید تعجب کرد. این تغییرات گفته شده حتی در کفشهایی که برای بهار ۲۰۱۹ روانه بازار شده اند هم صادق است. شاید در نگاه اول به این کف کفشها کمی تعجب کنید، اما خیل زود با آن ارتباط برقرار خواهید کرد. چیزی که در این مدل کفشها به چشم میآید، بافت آن است. منظور از بافت همان جنس کفش یا پارچهای ست که برای آن استفاده شده. شما میتوانید کفشهایی با بافتهایی متنوع، از جین گرفته تا حصیری و . را مشاهده کنید.
اسنیکر سفید
آیا کتانی سفید هیچ وقت از مد افتاده است؟ خیر. کتانیهای سفید، از این رو که رنگی خنثی داشته و طراحی مینیمالیستی دارند، همیشه طرفداران زیادی را به سمت خود جلب میکند. در واقع فردی نیست که در کلکسیون کفشهای خود، کتانی سفید نداشته باشد. اما امسال اسنیکرهای سفید، جای کتانیهای سفید را گرفته اند. اسنیکرهای متنوعی در بازار موجود است، اما چیزی که امسال اهمیت زیادی دارد، رنگ آنهاست که در میان تمام رنگ ها، رنگ سفید در بهار امسال تبدیل به ترند شده است. شما میتوانید این مدل کفش را به سادگی با هر طرح و رنگ لباسی که به تن دارید، ست کنید و از جذابیت استایل مدرنی که به ظاهرتان میدهد، لذت ببرید.
کفشهای هوشمند
بازار تکنولوژی داغ است و صنعت ساخت کفش هم از آن استفاده میکند؛ از تغییر رنگ گرفته تا امکان شارژ باتری، همگی امکاناتی هستند که کفشهای هوشمند ارائه میدهند؛ کفشهایی که هم قرار است راحت باشند و هم شیک. به عنوان مثال آدیداس مدتی است که در زمینه تولید کفشهای سه بعدی مختص پای هر فرد دست به کار شده است یا اسنیز یک کفش ورزشی طراحی کرده که از گوگل مپ استفاده میکند تا به صاحبانش بگوید چطور باید قدم به قدم به محل مورد نظرشان بروند. این کفش از طریق ویبره یا لرزش کفی کفش به شخص میگوید به کدام سمت برود و کی به مقصد رسیده است.
کتانیهای نئون
امسال در بازار کفش، کتانیهایی را خواهید دید که از رنگهای نئون در طرحهای خود استفاده کرده اند، این مدل از طراحیهای دهه ۹۰ میلادی الهام گرفته اند. البته این کتانی بیشتر برای مد خیابانی طراحی شده و با استایل کژوال جور در میآید. اگر شما هم دوست دارید که در شب تمام چشمها را به سمت کفشهای خود جلب کنید، میتوانید این مدل کفشهای نئون را به پا کنید. از میان رنگهای نئون، رنگ زرد فسفری برای بهار امسال، طرفداران بیشتری دارد.
کفش بسکتبال
یکی از کفشهایی که نایک به عنوان کفشهای بسکتبال در سال ۱۹۸۵ طراحی کرده، این مدل کفش میباشد که در بهار ۲۰۱۹ نیز تبدیل به ترند سال شده اند. لایهای بودن رویه این کفشها دست طراحان را در انتخاب رنگهای مختلف باز گذاشته است. البته تنوع رنگی این مدل کفشها نسبت به سالهای قبل بسیار بیشتر شده. اگر چه این کفشها تنها به هدف کفش بسکتبال طراحی شده، اما اخیرا از آن به عنوان کفشهای اسکیت نیز استفاده میشود.
کتانیهای محصول مشترک
یکی دیگر از مدل کتانیهایی که طرفداران خاص خود را دارد، کتانیهایی ست که از همکاری برندهای مختلف با هم تولید شده اند. این کتانیها برخلاف کتانیهای مینیمالیست، ظاهری بسیاری شلوغ دارند و بیشتر از کفش، شبیه یک اثر هنری میباشند. این مدل برای افرادی که دوست دارند همیشه متفاوت از دیگران باشند و سبکهای خاص و منحصر بفرد را میپسندند، پیشنهاد میشود. از آنجا که این کفشها بسیار توی چشم اند، بهتر است لباسهایی که به همراه آنها به تن میکنید، ساده باشند تا شلوغی بیش از حد آن توی ذوق نزند.
منبع: fashionbeans
یکی از کشوهای مربوط به آرشیو گاهشماری» مورنین؛ این آرشیو بیشترِ فضای محل زندگی او را پر کرده است، مکانی که شبیه به انباری است.
مورنین یک بار ابراز پشیمانی کرده از این که اجازه نداده بود ناشران محترم همۀ نوشتههایم را به صورت مقاله چاپ کنند». برای او نویسنده همیشه در متن حضور دارد؛ بنابراین برای پژوهشگرِ با پشتکاری که موضوع رسالهاش درباره آثار مورنین است، دیدن مورنین و محل زندگیاش مسلماً ارزش هرمنوتیکی قابل توجهی خواهد داشت. زندگی مورنین، داستانهای او، و محل زندگیاش بهطور انکارناپذیری در هم تنیدهاند: زیبایی و انزوای مناطق ایالت ویکتوریا، دریایی آرام از علفزاران زردرنگ که یادآور تصویر مراتع در کتابهای درسی است. از این رو ملاقات او در گوروک هم مانند سفری علمی است و هم خوانشی دقیق از آثار او محسوب میشود.
چند هفته بعد از اینکه سفرم به گوروک ترتیب داده شد و پیش از اینکه عازم استرالیا شوم، یکی از ناشران آمریکاییِ آثار مورنین به من گفت: چرا برای جرالد یک پیامک نمیفرستی؟ (بعد از اینکه مورنین به گوروک نقل مکان کرد، پسرانش اصرار کردند که او یکی از استراتژیهای دیرین خود که در سخنرانی نیوکاسل به آن اشاره کرده بود را زیر پا بگذارد و یک تلفن همراه بخرد). مورنین نگران بود، چون هیچ خبری از من نشده بود. من به اشتباه گمان کرده بودم که او دوست ندارد خبرنگاری، مگر در واقع ضروری مزاحمش بشود. اما پنج دقیقه بعد از اینکه یک معرفی اجمالی از خودم برایش فرستادم، در پیامی بلند بالا پاسخ داد: خیلی خوشحالم که پیامی از طرف شما دریافت کردم. به شما قول چیزهای زیادی میدهم. در برخی محافل مرا آدمی کنارهگیر و منزوی میشناسند، تنها به خاطر این که در جشنوارههای ادبی شرکت نمیکنم و از صحبت کردن با روشنفکران قلابی []که اکثر نویسندهها با آنها حرف میزنند طفره میروم. اما من با چیزی که آنها میگویند خیلی فرق دارم و نظر دیگران برایم اهمیتی ندارد، در برخورد با آدمهای بیتکلف و خالص مثل همین پیرمردهایی که هر هفته با هم گلف بازی میکنیم، خوشرو و خودمانیام». بعد از فرستادن چند سؤال درباره زمانبندی برنامه، او مکالمه را اینطور تمام کرد باز هم میگویم، قول میدهم مصاحبهای داشته باشیم که شبیه هیچ کدام از مصاحبههایی که تا به حال انجام دادهای نباشد».
در یکی از داستانهای مورد علاقه ام از مورنین، زهر گرانبها» ۳ که در سال ۱۹۸۵منتشر شد، راوی نویسندهای جویای نام است، و نگران این که مبادا الکلی شود. با ناراحتی در یک مغازۀ کتاب دست دوم فروشی پرسه میزند و دفترچهای با عنوان ۱۹۰۰-۱۹۴۰. نویسندگانی که ناعادلانه گمنام ماندند» را در دست دارد و نگران میراث خودش است، البته کمی زودهنگام، چرا که هنوز چیزی چاپ نکرده است. پیرنگ به همین منوال پیش میرود، تا اینکه شخصیت اصلی صحنهای از آیندهای دور را تجسم میکند: سال ۲۰۲۰ (داستان در سال ۱۹۸۰ اتفاق میافتد). در ذهنش مردی را میبیند که روبهروی دیواری از قفسههای کتاب ایستاده و به جلد پشت آخرین نسخۀ باقیمانده از رمانی چشم دوخته که ۴۰ سال پیش نوشته شده است. این مرد کتاب را خوانده است، اما تلاش میکند از متن آن چیزی به خاطر بیاورد، هر چیزی، جملهای، تصویری (این کار از تمرینهای مورد علاقۀ مورنین واقعی است). در ادامه، در پنج صفحۀ عجیب، راوی از موضوع اصلی منحرف میشود و مغز انسان را همچون یک صومعۀ کارتوزیان تصور میکند که در آن راهبهها وظیفۀ نگهداری از خاطرات را بر عهده دارند. سرانجام به خوانندۀ تصورشده در آینده باز میگردد که هیچ چیز از کتاب را به یاد نیاورده است، کتابی که در واقع اثرِ خودِ راوی است: مرد دوباره جام خود را پر کرد و به مزهمزه کردن زهر گرانبهای قرن بیستویکمی ادامه داد. او به اهمیت فراموشیاش پی نبرد، اما من آن را درک کردم. میدانم که دیگر هیچکس هیچ چیز از نوشتههای من به خاطر نمیآورد».
با اینکه تنها کمتر از دو سال به دیستوپیای تصورشدۀ مورنین باقی مانده، خوشبختانه نشست گوروک هنگامی برگزار شد که موج به تأخیر افتادۀ علاقمندی به آثار او شکل گرفته بود. در ایالات متحده امریکا، سابقۀ انتشار آثار مورنین بهقدری ناچیز است که میشود آن را نادیده گرفت؛ تا اینکه یک انتشارات کوچک، رمان مزرعۀ جو۴ او را در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد. این ماه، انتشارات فرار، استراوس و جیرو۵ مجموعهای از داستانهای کوتاه مورنین با عنوان سیستم استریم۶ و یک رمان تازه از او با عنوان مناطق مرزی را به چاپ خواهد رساند.
پیچیدگی دستهبندی آثار مورنین مشخص میکند که چرا او حتی در میان کتابخوانها، نویسندۀ شناختهشدهای نیست. پس آیا هنرمندی حاشیهای است؟ یا یک استاد سبک پستمدرن است؟ یا هردو؟ یا هیچکدام؟ درست است که مورنین برای پروست احترام زیادی قائل است، اما کاخهای تودرتو و استادانۀ حافظۀ او، جنس خاص خودشان را دارند. مورنین در جملهبندی هایش به دقتِ دستوریِ سفت و سختی قائل است، و تکرار را چنان به کار میگیرد که به وردگویی شبیه میشود (مثل ترجیحش برای تکرار اسمها به جای استفاده از ضمیر)؛ سبکی هیپنوتیزمکننده با طنزی خشک، یا دست کم آگاه به شیوههایی که طنزش میتواند سرگرمکننده باشد. در سال ۱۹۹۰ مجلۀ لندن ریویو آو بوکس نامۀ عجیبوغریبی از مورنین چاپ کرد: سردبیران عزیز، فرانک کرمود جملهای از توماس پینچن نقل میکند که به گفتۀ او جملهای بسیار طولانی است (لندن ریویو آو بوکس، ۸ فوریه، ۱۹۹۰). قطعهای که در ادامه نقل میشود، یک جمله نیست، بلکه شامل قطعهای ۶۶ کلمهای است که پس از آن یک ویرگول میآید و سپس سلسله عبارتهایی که نه بخشی از جملۀ قبلیاند و نه بهخودی خود یک جمله محسوب میشوند».
مورنین زمانی خودش را نویسندهای تکنیکی» توصیف کرد و منظورش از تکنیکی را این طور توضیح داد: من در بازنمایی تصاویر ذهنیام که تنها دستمایههای من هستند» با سختگیری و دقت همۀ تلاش خود را روی کاغذ سفید به کار میبندم. او اغلب از داستانهای خود با عنوان گزارش یاد میکند. به نظر من او بیشتر شبیه کارآگاهی است که در مقابل تابلویی پر از سرنخها و مدرکها قدم میزند. آثار داستانی مورنین معمولاً روند مشابهی دارند؛ به این صورت که اغلب گِرد یک تصویر که نصفه و نیمه به یاد آمده شکل میگیرند، تصویری به سادگی رنگ لباس یک سوارکار مسابقه، درحالی که به مسیر مسابقهای پرشور در بندیگو، شهری در ایالت ویکتوریا نگاه میاندازد. به دنبال این تصویر خاطراتِ دیگر میآیند: حکایتها، ماجراهای شخصی، قصههای کوتاه خندهدار یا غمانگیز به صورت داستان در داستان. همۀ اینها ممکن است پرت و پراکنده به نظر برسند، تا اینکه وسواس روشمند مورنین در بازجویی از خودش آشکار شود. او در دوردستترین خاطراتش به دنبال سرنخها، معانی پنهان، و جزئیاتی میگردد که ممکن است از قلم افتاده باشند. گمراهیها از موضوع اصلی، خود تبدیل به موضوع اصلی میشوند و در پایان، از آنچه در کارگاههای داستاننویسی یاد میدهند خبری نیست؛ درعوض در لحظهای هیجانانگیز، وقتی که دایرهها و فلشها عکسهای روی دیوار اتاق نشیمن را به هم متصل میکنند، شبکهای از پیوندها ایجاد میشود که پیش از این دیده نشده بودند.
برای تازهکارها بهترین نقطۀ شروع برای خواندن آثار مورنین، کتاب جامع سیستم استریم است. برخی از داستانهای این کتاب فرمهای قابل تشخیصتری دارند، برای نمونه، در داستان معاملۀ زمین» ۷، کل تاریخ استعمار استرالیا به یک حکایتِ کوتاهِ بورخسی دربارۀ امیال و خواستهها تبدیل میشود. اکثر داستانهای دیگر این مجموعه، راویانی خودآگاه دارند که مشتاقانه توجه خواننده را به متن جلب میکنند (داستان پسر آبی» ۸ اینگونه شروع میَشود: چند هفته پیش، شخصی که دارد این داستان را مینویسد، داستان دیگری از خودش را برای جمعی از افراد خواند»). همچنین این داستانها را میتوان بهصورت خاطراتی تکهپاره و اکسپرسیونیستی در ابعاد کوچک خواند. در آبهای مخملی» ۹ موضوع، عشقی شکستخورده است. در یکی از بامزهترین بخشهای این داستان، راویِ مورنینمانندِ خجالتی، برای اینکه دختر مورد علاقهاش را تحت تأثیر قرار دهد، درباره فیلمی هنری که در تعطیلات آخر هفته تماشا کرده صحبت میکند. متأسفانه این فیلم، چشمۀ باکره» ۱۰ اینگمار برگمان است، و کار بهجایی میکشد که او جزئیات صحنههای فیلم را برای دختر شرح میدهد. داستان رعیتها دیگر نمیآیند» ۱۱ ادای احترامی است به رابطۀ پیچیده راوی با عموی جوانش. در تکهای دوستداشتنی از تصویرپردازی آغاز داستان، عموی جوان های را در یک لیوان گیر میاندازد و آن را به سمت تار عنکبوت پرتاب میکند و سپس دست به کمر میایستد و تماشا میکند». کمی بعد، راوی نوجوان قدمزدن هایش با عمو در زمین خانوادگی را بهیاد میآورد، جایی که:
مهمترین اتفاق بعدازظهر، نشستنِ او در کنار من بالای تپه بود، راهنمای بازیهای رومه دی اِیج را که تاکرده و در جیبش گذاشته بود بیرون میآورد، از میان اسبها اسم یکی را نشان میکرد، سپس با رادیو ور میرفت تا زمانی که بشود صدای گزارشگر را از میان خشخش امواج رادیو و وزوز هها در علفزار شنید، از بیش از صد مایل دورتر از اسبی که عمویم در بحبوحۀ پایان بازی مرا متوجهش کرده بود.
کوتزی در مجموعۀ مقالات اخیرش در قدردانی بلندبالایی، جملههای حسابشدۀ» مورنین را ستوده و او را در زمرۀ نسل آخر نویسندگان استرالیاییای جای داده است که در دورانی به پختگی رسیدند که این کشور هنوز مستعمرۀ فرهنگی انگلستان بود، کشوری سرکوبشده با نگاهی سختگیرانه و بدگمان به خارجیها». استرالیاییبودنِ مورنین مشخصاً در رمان دشتها آشکار میشود، کتابی که بسیاری آن را شاهکار نویسنده دانستهاند. مورنین در این رمان، هنرمندی را در شهری مرزی و اسرارآمیز به تصویر میکشد که میان مالکان ثروتمند بهدنبال یک حامی است و در آرزوی ساخت فیلم از اسرار غیرقابل فیلمبرداریِ دشتهایی بهسر میبرد که نام کتاب از آن گرفته شده است. دنیایی که مورنین توصیف میکند کشوری خیالی است، جایی که میان هنرمندان مکتبهای رقیب (هورایزونیتها و هرمن ها) جدالی در جریان است. مناطق ساحلی محبوبیت خود را از دست دادهاند، در حالی که مناطق وسیع و ناخوشایند درون شهری و دور از ساحل که بهطور آزاردهندهای تیره و تار شدهاند، به محل ست ثروتمندان تبدیل شده است؛ جایی که مالکان در زمینهای اعیانی خود به حال ساحلنشینان فقیری دل میسوزانند تمام روز از خانههای ساحلی دلمردهشان به بیآب و علفترین بیابانها خیره میشوند»، و با بهتزدگی بهخاطر کمبود زمین» ابراز ناراحتی میکنند.
جرالد مورنین بیرون از سازمان محلی کانون مردان، در خیابان اصلی گوروک، ویکتوریا، جنوب شرقی استرالیا. مورگان مگی. نیویورکتایمز.
سالوسینزکی، استاد سابق ادبیات انگلیسی است و در سال ۱۹۹۳ رسالهای درباره مورنین با همکاری انتشارات دانشگاه آکسفورد به چاپ رسانده است. وقتی با او صحبت میکردم، به داستان زهر گرانبها» اشاره کرد که در کتاب سیستم استریم هم گنجانده شده، و خاطر نشان کرد که عنوان این داستان، عبارتی است که میلتون برای توصیف پول بهکار برده است، چیزی که به آن احتیاج داریم تا چیزهایی که میخواهیم را بهدست بیاوریم». سالوسینزکی ادامه داد به گمانم برای جرالد، نوشتن نوعی زهر گرانبها است. باری است که به دوش میکشد و آزارش میدهد، ناچار است مثل یک وظیفه، روابط بین تصاویری که در ذهن دارد را کندوکاو کند؛ و همیشه هم میگوید که وظیفهاش را به انجام رسانده است. البته درست است، چون وقتی از زبان دریدایی استفاده میکنیم همیشه ضمیمه یا افزودهای وجود دارد، همیشه چیزی ناگفته باقی مانده است».
اولین روزی که در گوروک بودم، مورنین به من آدرس داد تا در کانون مردان، واقع در ساختمانی که سابقاً بانک بوده است، به دنبالش بروم. یک توضیح گذرا برای خوانندگان غیراسترالیایی: کانون مردان، کارگاههای جمعیای هستند که اعضای آن کارهایی از قبیل تعمیر قفسه یا دوچرخه انجام میدهند، درواقع بخشی از برنامۀ ملی سلامت عمومی در استرالیا برای جلوگیری از افسردگی در میان مردان بازنشسته است. مورنین مهارتهای بهدردبخوری برای کانون نداشت، اما یک هفته بعد از اینکه به گوروک نقل مکان کرد، مدیر مرکز خدمات محلی از او دعوت کرد تا به این کارگاه بپیوندد. او حالا در آشپزخانه کار میکند، توالت را نظافت میکند و صندوقدار است.
مورنین که داشت از پشت پردۀ چیتیِ ویترین به خیابان نگاه میکرد، برای استقبال از من بیرون آمد. یک پیراهن شطرنجی پوشیده بود و آن را داخل شلوار کتانی خاکیاش زده بود، و پوست شل و سرخگون گلفباز میانسال مشتاقی را داشت. سرطان پروستاتش با موفقیت درمان شده بود، اما خواب آرام و بیوقفه را از او گرفته بود. با این حال سرحال و پرانرژی بود. گفت: بدن سازگار میشود، مثل سربازی که در سنگر است». کانون بهطور رسمی باز نبود، اما او مرا از میان میزهای کار خاکگرفته که رویشان پر از ابزار بود به سمت سالنی ساده هدایت کرد. در آنجا کتری را روی اجاق گذاشت و یک جعبه قهوۀ فوری باز کرد. گفت که سلامتیاش بهبود یافته و احساس میکند سرشار از خوشبینی است»، نه فقط درباره بهبود سلامتش: سابقۀ چاپ آثار من پر از تغییرات ناگهانی. بالا و پایینها، سردرگمیها و اشتباهات است، و حالا آخر عمری، انگار همهچیز تقریباً دارد درست میشود».
سپس پاکتی بیرون آورد که در آن تعدادی سؤال ابتدایی نوشته بود تا از من بپرسد. سؤالها اینها بودند: آیا علاقهای به گلف دارید؟»، آیا به مسابقات اسبدوانی علاقه دارید؟»، پیشنهادتان برای ناهار چیست؟»، و جوابهای من (نه، کموبیش، هر چه شما بگویید) به نظر او را راضی کرده بود. مورنین در حالی که روی صندلی لم داده بود گفت شاید احساس کنی زیادی تحت سازماندهی قرار گرفتهای، اما من همیشه کارهایم را اینطوری انجام میدهم». در تابلوی اعلانات پشت سرش، عکسی زده شده بود که در آن مردی در یک میخانه از لیوانی به بزرگی یک سطل زباله آبجو میخورد و زیر عکس نوشته شده بود یه لیوان بیشتر نمیخورم».
مورنین در سال ۲۰۰۹ پس از مرگ کاترین همسرش، که ۴۳ سال با هم زندگی کرده بودند، به گوروک نقل مکان کرد. پسر بزرگشان جای، که مورنین مکرراً او را یک تارک دنیا توصیف میکند، سالها زودتر به گوروک آمده بود و این شهر را از روی نقشه بهخاطر خانههای ارزانش انتخاب کرده بود. این دیار برای مورنین همیشه جذاب بود، و نخستین باری که به دیدن جای آمد، هنگامی که با ماشین از کنار قبرستان شهر گذشت، احساسی به او دست داد که بعدها اینچنین دربارهاش نوشت: آرام و بیهیچ کلامی، همانطور که آدم چیزها را در خیالاتش درک میکند»: اینجا همان جایی است که خاکستر من به خاکش خواهد پیوست.
مورنین به من گفت فکر کنم احتمالاً متوجه شدهای که من عقل سلیم دارم، اما چیزهایی که میگویم و باور دارم، چیزهایی است که دیوانهها باور دارند». من به یک خدای شخصی اعتقاد ندارم، اما به بقای روح ایمان دارم، و اشارات و احساساتی را دریافتی میکنم». کاترین هیچ تمایلی به ترک خانهشان در حومۀ ملبورن نداشت، اما وقتی پزشکان به او اطلاع دادند که به سرطان ریه مبتلاست، برگشت و به مورنین گفت حالا میتوانی بروی و در گوروک زندگی کنی». کمتر از یک سال بعد، او را در قبرستان شهر به خاک سپردند. مورنین گفت بعد از آن به اینجا آمدم تا با پسرِ تارک دنیایم زندگی کنم». او ادامه داد ادیبانی که کتابهای مرا ستایش میکنند، به نظرشان اینکه من باید در چنین جایی زندگی کنم عجیب و ناهماهنگ است. اما من با نویسندهها زیاد قاطی نمیشوم، حرف زیادی برای گفتن نداریم. به نظرم بیشترشان پرادعا و متظاهرند؛ بنابراین از نظر خودم طبیعیترین چیز در دنیا این است که در این دوره از زندگیام اینجا زندگی کنم».
مورنین و پسرش در خیابانی مسی که چند بلوک از کانون مردان فاصله دارد زندگی میکردند. کوچهای خاکی که دو طرفش با ورقههای فی حصار شده به ورودی پشتی خانه میرسید. جای زهوار دررفتهای بود. در کنار انباریِ ساختهشده از ورقههای فی، پنج مخزن برای ذخیرۀ آب باران قرار داشت -آب شهر قابل شرب نیست- و در حیاط سیمانی که با دیوار سنگی ناهموار احاطه شده بود تنها یک چوب رختآویز خمیده گذاشته بودند. مورنین در استودیویی پشت خانۀ اصلی زندگی میکرد. هر دو ساختمان از بلوکهای ماسهسنگِ سفید ساخته شده بودند. سنگها از معدنی در همان نزدیکی استخراج شده و به ستگاه مورنین حس و حال نوعی پناهگاه زیرزمینی را داده بودند.
توضیحِ اینکه کیفیتهای مشترک بین اتاق مورنین و هر مفهوم شناختهشدهای از فضای زندگی تا چه حد کم بود، کار دشواری است. نشانههای ناچیزی از فضای زندگی وجود داشت: سینک ظرفشویی و یک یخچال کوچک، یک حمام نقلی و میز چوبی بچهمدرسهایها رو به یک دیوار خالی در کنج اتاق، جایی که مورنین مینویسد. بخش عمدۀ اتاق با آرشیوهای مورنین پر شده بود: بیش از دوازده قفسه پرونده، سه تا از دیوارهای اتاق را پر کرده بود، قفسههایی حاوی هزاران صفحه مجله، نامه، یادداشت سخنرانیها و کاغذپارههایی مربوط به همۀ مراحل زندگی او. یک ردیف کمد فی دیگر در وسط اتاق، فضا را به دو بخش تقسیم میکرد، مخلوطی از سازمانمندی سفت و سخت و تنگناهراسی، انگار که شخص غاصبی بخش متروکی از یک کتابخانۀ پژوهشی را تصرف کرده باشد. تخت خوابی در اتاق نبود. مورنین یک تخت خواب تاشو در حمامش نگه میداشت. یک تشکچۀ کهنه به همراه تعدادی پتو روی کمد نگهداری میشدند و چیزی شبیه طاق ایجاد کرده بودند.
مورنین جمعآوری این آرشیو را از ۵۰سال پیش آغاز کرد، هم برای آیندگان و هم برای ی حس نظم وسواسگونهاش. او در رابطه با محتوای آرشیوش دستورات دقیقی تنظیم کرده است، اینکه تا قبل از مرگ خودش و خواهر و برادرانش نباید در دسترس عموم قرار بگیرند. (او در حال حاظر یک برادر دارد که کشیش کاتولیک است، و یک خواهر؛ برادر دیگرش که ناتوانی ذهنی مادرزاد داشت، و مرتباً در بیمارستان بستری میَشد در سال ۱۹۸۵ از دنیا رفت). باوجوداین، مورنین کشوی قفسهها را برای من باز کرد تا ببینم درونشان چیست. آرشیوِ گاهشماری او پر بود از پوشههایی که هر کدام، یک دوره از زندگی او را پوشش میدادند و چنین عنوانهایی داشتند: پیشنهاد یک بیوۀ پولدار را رد کردم»، با یکی از دانشجویان گستاخم جر و بحث کردم»، دو زن مرا آزردند»، به این نتیجه رسیدم که بیشتر کتابها مزخرفاند»، کلکزدن! عاشق این کارم!» و پیتر کری بالاخره پیدایش شد». آرشیو او همچنین شامل موارد زیر بود: چندین پیشنویس از ۱۳ کتابش؛ نامههایی که به عنوان تحفههایی از زمان حال برای پژوهشگر مورنین در آینده نوشته، او را زن جوانی تصور کرده و در نامهها او را Fc» خطاب کرده بود، دو حرف اول future creature» (موجودی در آینده)؛ یک دفترچه حاوی ۲۰هزار کلمه نوشته با عنوان پروندۀ شرمساریهایم»؛ یک گزارش ۴۰هزار کلمهای از اتفاقات معجزهآسا و توضیحناپذیر زندگیاش؛ شرحی ۷۵هزار کلمهای از روابطاش با همه کسانی که در طول زندگیاش با آنها ارتباط عاطفی داشته یا مورد توجهاش بودهاند.
او به صندلی مسافرتی بازشده در جلوی میز اشاره کرد و گفت بفرما بنشین». وقتی نشستم صندلی بهطرز خندهآوری به پایین فرو رفت. در آن جاگیر شدم در حالی که جزئیات ذهن مورنین در کمدهایی از دو طرفم مثل دیوارههای یک دره قد برافراشته بودند. سپس مورنین فهرستی از موضوعاتی که میخواست دربارهشان صحبت کند بیرون آورد. بهزودی متوجه شدم که فهرست طوری تنظیم شده که ما در مسیری پادساعتگرد دور اتاق حرکت کنیم و در نقاط مختلف برای صحبت درباره چیزهای مهم بایستیم. یکی از اولین چیزهایی که به آن اشاره کرد پوستری بود که در آن رنگ لباس همه قهرمانهای جام سوارکاری ملبورن از زمان گشایشش در سال ۱۸۶۱ تا سال ۲۰۰۸ نشان داده شده بود. این پوستر بخشی از تمرینهای تقویت حافظۀ روزانۀ مورنین بود و خودش آن را با مناسک دینی، یا مناجاتهای ساعتبهساعت کشیشهای کاتولیک برابر میدانست.
از پوستر که گذشتیم او در حالی که دستانش را پشت سرش گره کرده بود به من گفت یک سال را انتخاب کنم. من ۱۹۷۰ را انتخاب کردم. مورنین گفت هزار و نهصد و هفتاد، اسب بغداد نوُت، لباس سبز زمردی با آستین و کلاه سفید راهراه». او گفت دوشنبهها کل لیست را به ترتیب از بر میخواند و سهشنبهها از آخر به اول شروع میکند. روزهای دیگر به روشهایی که من دقیقاً متوجهشان نشدم بهصورت پراکنده به سراغ پوستر میرود. بعد از آن همین کار را با ۵۰ ایالت آمریکا میکند و سپس متونی به زبان مجارستانی میخواند، زبانی که در ۵۶سالگی فراگرفته است. او دستهای فلش کارت به من نشان داد. سمت انگلیسی کارتی که برداشتم نوشته شده بود: غرق در اشتیاق شد».
از لحظهای که مورنین را در کانون مردان ملاقات کردم شروع به صحبت کرد. همچنان به حرف زدن ادامه میداد، مگر در چند موقعیت استثنا، تا ۱۲ساعت بعد که من به هتلم رفتم که اتاقی بود در بالای یک میخانه در نزدیکی ناتیموک. او در تلاشی بیحاصل برای همگامشدن با سرعت افکارش، تندتند صحبت میکرد، دائماً حرف خودش را با حرفهای زیر لبی قطع میکرد. نقل قولی از نمایشنامهنویس نمادگرا آلفرد جری یا داستان سرزنشباری از بداقبالیاش در برابر زنها را تعریف میکرد، و یا از تحلیل چاپشده در مجله پابلیشرز ویکلی در اواسط دهۀ ۸۰ گلایه میکرد. با خوشاخلاقی میپذیرفت که من تکگوییهایش را قطع کنم و از اینکه بحث انحرافی جدیدی شکل بگیرد خوشنود میشد. وقتی میخواست به توالت برود، عذرخواهی میکرد، در را میبست و با صدای بلند به صحبت کردن ادامه میداد.
شیوۀ صحبتکردن مورنین مرا به یاد مایکل کِین، یا دست کم به یاد گانگسترهای شرق لندنی میانداخت که کین زمانی نقش آنها را بازی میکرد، با اینکه لهجۀ آنها هیچ شباهتی به هم ندارد. صدایش گرفته و تودماغی بود و زمختی صدای خروس را داشت، و جملههایش (در کاربرد روزمره، نه در ادبیات) مکرراً از دانشوریِ استادانه به زبانی عامیانه و کوچهبازاری تغییر جهت میدادند. آدم خسیسی را میشناخت که او را ذلیلِ پول، و ()» توصیف میکرد، دختری را در جوانیاش میشناخت که به بیبندوباری شهره بود و او را هرزۀ شرور» مینامید. دربارۀ ریموند کاروِر میگفت: او را ملاقات کردم، یک بار به استرالیا آمد. دومین کلمهای که به من گفت () بود. با خود گفتم تو برای نوشتن چیزهایی که نوشتهای زیادی احمقی».
به نقشهای از ایالت ویکتوریا رسیدیم. خانوادۀ مورنین پیش از تولد ۲۰سالگی او دوازده بار جابهجا شدند. در گریز از بدهیهایی که پدرش در شرطبندی مسابقات اسبدوانی به بار میآورد، در ملبورن بزرگ و اطرافش مکان ستشان را تغییر میدادند. یکی از دوستان جرالد، از پدرش رینالد به عنوان آدمی بهدردنخور» یاد کرد. مورنین روی نقشه خلیج مورنین را نشانم داد، نقطهای در ساحل جنوبی ویکتوریا که گفته میشود به نام پدربزرگ مورنین نامگذاری شده است که یک تولیدکنندۀ لبنیات بوده است: یک پیرمرد نچسبِ () ۱۲. اسمش تام بود. هیچکس از او خوشش نمیآمد، بهجز پدرم، که به دلایلی او را میستود. من ازش بیزار بودم». مورنین با اینکه در بچگی زمان زیادی را آنجا سپری کرده بود، اما هیچوقت شناکردن را یاد نگرفته بود. گفت میترسم آب برود توی چشمم، به همین خاطر است که دوش حمام هم ندارم». (توضیح میدهد که پای روشویی میایستد و خودش را میشوید). ادامه میدهد آنجا بود که از دریا متنفر شدم، و یاد گرفتم نگاهم را به سمت خشکی و دشتها بدوزم».
در ۱۸ سالگی وارد مدرسۀ علوم دینی شد. تنها سه ماه آنجا دوام آورد و در اوایل ۲۰ سالگی ایمانش را از دست داد. جذابیت، بیشتر از خدا، برایش مفهوم آرمانی یک زندگی نویسندگی رهبانی بود. او کتاب توماس مرتون، راهبۀ آمریکایی را میخواند و به زندگیِ بسیار منظم او غبطه میخورد. در نوجوانی خیال شاعرشدن در سر داشت، تا حدودی به این خاطر که فکر میکرد نثرنویسان، صاحب درکی از رفتارهای انسانی هستند، که به گمانش او از آن بیبهره بود. به من گفت نمیدانم آدمها به چه چیزهایی فکر میکنند. برای من مثل معما هستند». ۱۳ سال کارمند دولت بود، در مدارس ابتدایی تدریس میکرد و در یک دفتر دولتی ویراستار بود. در سال ۱۹۶۶در ۲۷ سالگی با کاترین که او هم آموزگار بود ازدواج کرد. آنها در حومۀ قدیمی شمالی شهر ساکن شدند، جایی که کاترین با تصمیم مورنین موافقت کرد. مورنین تصمیم گرفته بود از کار استعفا دهد تا مراقبت از سه پسرشان را برعهده بگیرد، زمانی خالی برای کار روی داستانهایش بهدست آورد و با کمکهزینههای گاه و بیگاه به درآمد خانواده کمک کند.
وقتی کتاب دشتها را منتشر کرد، تدریس نویسندگی خلاق را در جایی شبیهِ کالجهای منطقهای در استرالیا آغاز کرده بود، اما با وجود موفقیت چشمگیر این رمان، او فاصلۀ نامطمئن خود را از صحنههای ادبی حفظ کرد. هنوز هم خیلیوقتها روی میز اتویی که در آشپزخانهاش قرار گرفته مینویسد، چون خانه خانوادگیشان همیشه چنان شلوغ بود که برای نوشتن او فضایی وجود نداشت.
هلن گارنر، رماننویس، در ایمیلی برایم نوشت که مورنین را نخستین بار در یک جشنوارۀ ادبی در ادِلاید در سال ۱۹۸۶ ملاقات کرد. گارنز از جشنواره جایزهای برنده شد و بعد از مراسم اهدای جوایز، مورنین نزد او رفت و بهآرامی خود را به او معرفی کرد. سپس با آشفتگی از او پرسید که آیا از قبل به او اعلام شده بود که برندۀ جایزه شده است؟ گارنر پاسخ میدهد بله. او بهخاطر میآورد که صورت مورنین کبود شد و غرولندکنان رویش را برگرداند. در آن لحظه نمیدانستم چه واکنشی باید نشان بدهم، فکر میکردم نمیتواند خشمش از نبردن جایزه را پنهان کند. اما خودش را جمع و جور کرد و توضیح داد که هرگز قبلاً به خارج از محل زندگیاش یعنی ایالت ویکتوریا سفر نکرده است، از مسافرت بیزار است و هیچوقت دوست نداشته جایی برود. برخلاف همۀ اصول و تمایلات طبیعیاش، این همه راه را تا ادلاید (احتمالاً با قطار) آمده بود، فقط به خاطر اینکه فکر میکرد کتابش (که بهگمانم چشمانداز با چشمانداز۱۳ بود) شانس بسیار خوبی برای برنده شدن دارد توضیحات او بهقدری بیریا، و پریشانیاش بابت تسلیم شدن و خلاف میل درونیاش عمل کردن بهقدری واقعی بود که با او احساس صمیمیت کردم، و هنوز هم با آشنایی دورادوری که با او دارم نسبت به او چنین احساسی دارم».
sوبسایت ترجمان - عرفانه محبی: شهر گوروک در ایالت ویکتوریا که فقط ۲۰۰ نفر جمعیت دارد، پیشتر ایستگاه دلیجانها در جنوب شرقی استرالیا بود. این شهر از آن دست شهرهایی نیست که انتظار رود میزبان همایشی علمی باشد. با خودرو ۵ ساعت تا ملبورن فاصله دارد و مثلِ شهری است که بهکلی تخلیه شده باشد. در امتداد خیابان اصلی شهر، فقط ردیفی از ویترینهای خالی دیده میشود؛ میخانه محلی هم دو سال پیش تعطیل شده است.
پس از چند دقیقه رانندگی به سوی خارج شهر، در هوای گرگومیش تنها نشانههای زندگی کانگوروهایی هستند که از میان علفها سر میرسند و در کناره جاده به رهگذران خیره میشوند. اما در ماه دسامبر سال پیش، حدود ۴۰ نفر از پژوهشگران، منتقدان، ناشران و خوانندگان عمومی، برای ایراد سلسله سخنرانیهایی راجع به آثار جرالد مورنین راهی این شهر شدند. این نویسنده که یک دهۀ گذشته را در گوروک زندگی کرده است، ترجیح میدهد سفر نکند، به همین دلیل به محققان پیشنهاد کرد که به گوروک سفر کنند تا در باشگاه محلی گلف گرد هم آیند. خودش هفتهای یک بار آنجا بازی میکند و متصدی دائمی میکدۀ آنجاست.
برای مورنین که اخیراً ۷۹ ساله شده، بهعنوان بزرگترین نویسندۀ انگلیسیزبانِ در قید حیات، که بیشترِ مردم حتی اسم او به گوششان نخورده، موقعیت ویژهای در حال رقم خوردن است. حتی در وطن خودش هم افراد کمی او را میشناسند؛ در سال ۱۹۹۹ وقتی برندۀ جایزۀ پاتریک وایت برای نویسندگانِ کمتر شناختهشدۀ استرالیایی شد، همه کتابهایش از چاپ خارج شده بود. با این حال آثار او را جی. ام. کوتسی و شرلی هزارد و نیز نویسندگان جوان آمریکایی همچون بِن لِرنر و جاشوا کوهن ستودهاند. تِژو کول، مورنین را یک نابغه» و جانشین شایسته بکت» توصیف کرده است. سال پیش، لَدبروکس۳ شانس مورنین را برای بردن جایزه نوبل ادبیات، ۱ از ۵۰ اعلام کرد، جایگاهی بهتر از کورمَک مککارتی، سلمان رشدی و اِلنا فرانته.
کتابهای مورنین عجیبوغریب و شگفتانگیزند و بهسختی میتوان آنها را در یک یا دو جمله توصیف کرد. رمان سومش با نام دشتها۱، داستانی حکایتگونه و یادآور اثر ایتالو کالوینو در سال ۱۹۸۲ است. پس از این کتاب بود که او بهاصطلاح از خوشیهای روایتگری مرسوم روی گرداند. آثار متأخر او تقریباً بهطور کلی فاقد پیرنگ و شخصیتاند، و تعمقی جستارگونه در گذشتۀ خود او محسوب میشوند. یک اسطورهشناسی شخصیاند، چیزی نظیر معمولی بودنِ حماسیِ زمان از دسترفتۀ پروست، با این تفاوت که گذشتۀ مورنین شامل مسابقات اسبدوانی، مجموعه تیلههای دوران کودکی، مشکلات روابط جنسی ناشی از عقاید کاتولیکی، و گذران زندگی به عنوان یک شوهر خانهدار در حومۀ ملبورن در دهۀ ۱۹۷۰ بود.
خود مورنین هم کمک چندانی نکرده تا آثارش راحتتر به فروش برسند. نامتعارف بودن او حتی با در نظر گرفتن ویژگیهای نویسندگان منزوی، همچنان بسیار چشمگیر است. او هرگز سوار هواپیما نشده است؛ درواقع کم پیش آمده که از ایالت ویکتوریا خارج شود. سخنرانی او در دانشگاه نیوکاسل در سال ۲۰۰۱، در بین هوادارنش به یکجور افسانه تبدیل شده است. او در این سخرانی اعتقاد دیرین خود را ابراز کرد: گزارش یک شخص از کاری که تا به حال انجام نداده، دست کم به روشنی گزارشش از کاری است که انجام داده»؛ و ادامه داد:
هروقت به خیابانها یا جادههایی میروم که مسیر آنها مستطیلشکل طراحی نشده، سردرگم و حتی آشفته میشوم. در تمام عمرم چند فیلم بیشتر ندیدهام و این اواخر اصلاً فیلمی نمیبینم. به خاطر ندارم که با ارادۀ خودم به گالری، موزه یا ساختمانی با ارزش تاریخی رفته باشم. هیچوقت عینک آفتابی نزدهام. هرگز شناکردن یاد نگرفتم. هیچوقت به خواست خودم پا در دریا یا برکهای نگذاشتهام. هرگز به دکمه یا کلید یک کامپیوتر یا ماشین فکس یا تلفن همراه حتی دست هم نزدهام. هیچوقت کارکردن با هیچنوع دوربینی را یاد نگرفتم. در سال ۱۹۷۹ تایپکردن را یاد گرفتم، فقط با استفاده از انگشت اشارۀ دست راستم. از آن موقع همۀ داستانها و دیگر نوشتههایم را با همین انگشت کذایی و یکی از سه ماشین تحریری که دارم نوشتهام.
مورنین، مردی پیراسته و محکم با چهرهای خشن است؛ بهخصوص هنگام عکس گرفتن، بیمیلی شدیدی به لبخنن نشان میدهد، و نگاه محکمِ خیره به دوربین را ترجیح میدهد. در زمان همایش در باشگاه گلف گوروک، با سالنی به سبک وی. اف. دبلیو و دیوارهایی با بلوکهای سیمانی و رومیزیهای پلاستیکی با چاپهای طرح گل، مورنین پشت بار مینشست و رومهای ورق میزد، و در همین حال، نصفه و نیمه به سخنرانیهایی با این قبیل موضوعات گوش میداد اراده و بازبینی گذشتهنگر در کتاب مناطق مرزی۲ جرالد مورنین». او بعدها گفت که خیلی از بحثها را دنبال نمیکرده است و با خود فکر میکرده که عجب، پس به نظر شما این طور رسیده است. در زمانهای استراحت، کتابها را امضا میکرد، هر از گاهی دربارۀ جلد کتابها ناله و شکایت میکرد و آبجو و نوشیدنیهای بدون الکل به اعضای همایش میفروخت.
هنگام صحبت با ایمره سالوسینزکی، از دوستان قدیمی مورنین و رومهنگار در سیدنی، به کارکردن او در میکده اشاره کردم، مکثی کرد، سپس گفت: آره، عجیب است. در این باشگاه گلف متروکه و ملالآور، به کسی آبجو سفارش میدهید که احتمال دارد برندۀ بعدی جایزه نوبل ادبیات باشد».
مجله قرمز: سوپ مینسترونه یک سوپ ایتالیایی غلیظ است که در اصل با سبزیجات درست میشود، معمولا پاستا یا برنج یا گاهی هر دو به آن اضافه میشوند. مواد اصلی آن شامل لوبیا، پیاز، کرفس، هویج، استاک و گوجه است.
هیچ دستورالعمل خاص و منحصر بفردی که به عنوان رسپی اورجینال شناخته شود برای این سوپ وجود ندارد، چون معمولا هر کس با توجه به منطقه و فصلی که در آن به سر میبرد، سبزیجاتی را که در دسترس دارد در سوپ استفاده میکند.
تاریخچه سوپ مینسترونه
بعضی از تاریخ نگاران منشا سوپ مینسترونه را به قبل از اینکه روم به امپراطوری تبدیل شود، نسبت میدهند یعنی وقتی که رژیم غذایی بیشتر بر پایه سبزیجات بود و معمولا شامل سبزیجاتی همچون پیاز، عدس، کلم، سیر، لوبیا، قارچ، هویج، مارچوبه و ترب بود. در طول زمان این سوپ دچار تحولات بسیاری شد تا این که به شکل امروز یعنی سبزیجات مختلف و پاستا و گاهی هم گوشت درآمد. مینسترونه تغییر یافته واژه minestra به معنای سوپ است.
مواد این سوپ چیست؟
این سوپ یکی از آن سوپهای انعطاف پذیر است. شما میتوانید با هر آنچه که در دست دارید یک سوپ مینسترونه خوشمزه و عالی درست کنید بدون آنکه کسی به شما ایراد بگیرد که این رسپی اشکال دارد. من خودم اولین بار که درست کردم نه عصاره مرغ داشتم نه پاستای شکلدار و نه گوشت و یا حتی کرفس. اسپاگتی را جایگزین پاستا کردم و با سایر سبزیجاتی که در دست داشتم یک سوپ خوشمزه درست کردم.
من سوپ مینسترونه را به شیوه کلاسیک گیاهی به شما آموزش خواهم داد، اما شما میتوانید در آن تغییراتی ایجاد کنید مثلا به جای استاک سبزیجات، استاک گوشت استفاه کنید. حتی میتوان برشهای ظریف گوشت را برای درست کردن یک سوپ گوشتی استفاده کنید. در دستور کلم نیامده، اما شما میتوانید کلم را به صورت بسیار ظریف خرد کنید.
پیش از آموزش دستورالعمل یک نکته در مورد ادویه این سوپ بگویم همانطور که بعدا خواهید دید ادویه این سوپ نمک و فلفل است و سبزیجات معطر هم طعم دهنده هستند بنابراین بر خلاف سوپ عدس که از کاری، زردچوبه و زیره برای طعم دهی استفاده میکردیم نباید از ادویههای معمول خورشها استفاده کنیم چه اینکه اغلب ما برای درست کردن سوپها همان ادویههای خورش را به کار میبریم.
مواد لازم
دستورالعمل
۱. سه قاشق غذاخوری روغن زیتون را در یک قابلمه سرامیکی یا قابلمه سوپ روی حرارت متوسط گرم کنید. وقتی روغن گرم شد، پیاز نگینی شده، هویج، کرفس، رب گوجه و کمی نمک را اضافه کنید. آنها را بپزید، گاهی بهم بزنید تا زمانی که سبزیجات نرم شوند و پیازها تغییر رنگ دهند یعنی حدود ۷ تا ۱۰ دقیقه.
۲. سبزیجات مورد نظر، سیر، پونه کوهی و آویشن را اضافه کنید. آنها را تا زمانی بپزید که عطرشان بلند شود در عین حال که همزمان بهم میزنید یعنی حدودا ۲ دقیقه.
۳. گوجههای خرد شده را به همراه آبشان به اضافه عصاره سبزیجات و آب اضافه کنید. نمک، برگ بود و فلفل قرمز خرد شده را بیفزایید. به میزان دلخواه با فلفل سیاه تازه خرد شده طعم دار کنید.
۴. حرارت گاز را مقداری بیشتر کنید و مخلوط را به حالت جوش برسانید، سپس درب قابلمه را کمی باز بگذارید یعنی حدود ۱ اینچ فاصله برای خارج شدن بخار. گرما را کاهش دهید تا سوپ به آرامی بپزد.
۵. به مدت ۱۵ دقیقه سوپ را بپزید، درب قابلمه را بردارید و پاستا، لوبیا و نخود سبز را اضافه کنید. به پختن مواد با درب قابلمه باز ادامه دهید تا زمانی که پاستا بپزد و نخودهای سبز نرم شوند.
۶. قابلمه را از روی گاز برداشته، سپس برگ بوها را بردارید. آب لیمو و باقی روغن زیتون را در آن بریزید. مزه کرده و با نمک و فلفل طعمدار کنید تا زمانی که به طعم دلخواه شما برسد. سوپ را در کاسه بکشید و روی آن را با پنیر پارمزان تزئین کنید.
۷. برای تزئین میتوانید از کیل و اسفناج تازه خرد شده هم استفاده کنید.
نکته:
میتوانید حتی از روغن زیتون استفاده نکنید و در عوض روغن، ۲ قاشق غذاخوری آب را جایگزین کنید.
برترین ها - سهیل بالینی: بهاحتمال زیاد شما هم با مواد غذایی فرآوری شده آشنایی دارید یا در رسانههای مختلف این عبارت را شنیدهاید. مواد فرآوری شده به هر ماده غذایی اطلاق میشود که در فرایند تولید و بستهبندی دچار تغییر شده یا برای مدتی طولانی در مجاورت مواد شیمیایی قرار گرفته باشد. تغییراتی که ممکن است ترکیب درونی و ظاهری محصول را متحول کند.
از پراستفادهترین مواد فرآوری شده در سبد غذایی ایرانیان میتوان به سسهای مختلف، رب گوجهفرنگی، سوسیس و کالباس، نوشابه و غلات شرکتی اشاره کرد. حتی سبزیجات بستهبندیشده نیز بهنوعی، مواد فرآوری شده محسوب میشوند، زیرا در مجاورت پلاستیک و دیگر مواد شیمیایی قرارگرفتهاند.
این روزها سالمترین افراد جامعه هم در استفاده روزمره، از نوعی مواد غذایی فرآوری شده استفاده میکنند. هرچند موادی هستند که برای بهبود کیفیت، فرآوری میشوند، اما بهطورکلی اغلب مواد فرآوری شده به بدن و سلامت انسان، ضررهایی جبرانناپذیر وارد میکنند.
به خاطر یک مشت دلار
شاید آغاز مسیر فرآوری مواد برای دسترسی بهتر به مواد غذایی کمیاب بود. ساختن بسیاری از مواد در حجم کم بهصرفه نیست و این موضوع باعث شد تا شرکتهایی برای تولید و بستهبندی مواد غذایی خاص تشکیل شود. با پیشرفت این تجارت شرکتهای بزرگ تولیدکننده مواد غذایی هر روز به فکر اضافه کردن محصولی جدید برای فروش بیشتر هستند.
فرآوری در شروع برای دسترسی بهتر و بهبود کیفیت و مزه مواد غذایی آغاز شد، اما امروزه به راهی برای سودجویی بیشتر شرکتهای تولیدکننده مواد غذایی تبدیلشده است. با یک دو دو تا چهارتای ساده متوجه خواهید شد که نه در ربهای گوجهفرنگی امکان استفاده از مواد غذایی سالم و تازه وجود دارد و نه در سوسیس و کالباس خبری از گوشت گاو و گوساله است.
یک بررسی سطحی از قند و کالری نوشابههای گازدار و آب میوههای بهاصطلاح طبیعی شما را به نتایجی باورنکردنی و غمانگیز خواهد رساند. اگر مواد استفاده شده در این نوشیدنیها را بررسی کنید متوجه خواهید شد که قند به کار برده شده در این مواد، طبیعی نیست و خطراتی افزوده را به بدن شما متحمل خواهد کرد.
هر لیوان نوشابه گازدار رنگی و بدون رنگ، حجمی نزدیک به صد کیلوکالری را به میزان کالری روزانه شما اضافه میکند. حالا در نظر بگیرید که این نوشابه با یک ساندویچ هاتداگ فراوریشده از گوشت غیرطبیعی با مواد افزودنی فراوان، در یک نان فرآوری شده قرار میگیرد و در کنار خیارشور پر نمک و سسهای تغییریافته و پرکالری مصرف میشود. همین محاسبه شاید راهی ساده برای کشف آمار بسیار بالای چاقی، دیابت و سرطان در کشور باشد. بیماریهای که از سنین کودکی و با تغذیه نامناسب به ما و فرزندانمان تحمیل میشود.
همهچیز را تکذیب میکنیم
کشور ایران از نظر مصرف مواد فرآوری شده با آمار جهانی برابری میکند و شاید حتی در بعضی موارد آماری مناسبتر را از خود نشان بدهد. البته در بین بد یا بدتر بودن همیشه نکتهای مثبت وجود ندارد. بحران مواد غذایی فرآوری شده در ایران فراتر از میزان مصرف، به کیفیت محصولات ارتباط دارد.
بسیاری از مواد ممنوعه در تولید مواد غذایی فرآوری شده ایرانی استفاده میشود. هر چند وقت یک بار اخباری مبنی بر استفاده از مواد غیرقانونی در شرکتهای تولیدی لبنیات، سوسیس و کالباس، ترشیجات، آبلیمو و… به گوش میرسد که البته بعد از مدتی یا خبر بهطورکلی تکذیب میشود و یا شرکت مذکور به کشفیات جدیدی در زمینه استفاده از مواد شیمیایی دست مییابد که اثبات میکند ماده ممنوعه نه تنها بیماریزا نیست بلکه بسیاری از بیماریهای نادر را نیز درمان میکند. در پایان ما میمانیم و آمار باورنکردنی مرگ میر از بیماریهای که با تغذیه مناسب میشد از آنها پیشگیری کرد.
البته اوضاع ما در جایگاه مصرفکننده نیز تفاوت چندانی با شرکتهای تولیدکننده ندارد. همان قدری که تولیدکنندگان به سلامتی ما اهمیت نمیدهند، ما نیز به نحوه مصرف و کیفیت محصولات فرآوری شده بیاعتنا هستیم. ما در هنگام خرید و مصرف این مواد نه توجهای به میزان قند و کالری تولیدات داریم و نه نگاهی به مواد سازنده و نگهدارنده محصول میاندازیم. یک جور فراموشی خودخواسته که از جانب تولیدکننده، فروشنده و خریدار رعایت میشود تا جامعه هرچه سریعتر به سمت چاقی و بیماری پیش رود.
این اعتیاد دوستداشتنی
بعد از محکوم کردن شرکتهای تولیدکننده و البته انتقاد نهچندان سازنده از شرایط موجود، بهتر است نگاهی به مشکلات اساسی مصرف مواد غذایی فراوریشده بیندازیم. شاید باور نکنید، اما اعتیاد به قند، همهگیرترین و خطرناکترین نوع اعتیاد در جهان است. همین اعتیاد باعث شده تا ترک مصرف نوشابه، شیرینی، شکلات و بسیاری دیگر از این فراوریشدههای خوشمزه غیرممکن به نظر برسد.
مصرف بالای قند در افراد از دلایل اصلی ابتلا به دیابت نوع دوم، چاقی، مشکلات کلیوی، بیماریهای قلبی و سرطان است. با نگاه به جدول گیجکننده چاپشده روی مواد غذایی متوجه خواهید که مصرف قند شما چقدر بالاتر از میزان لازم روزانه است. علاوه بر این باید موضوع استفاده از قندهای شیمیایی و بهاصطلاح مجاز را نیز به لیست مشکلات اضافه کنید.
از میزان قند، چربی و کالری که بگذریم به مواد نگهدارنده موجود در بسیاری مواد غذایی فرآوری شده میرسیم. فرایند تولید و نگهداری این مواد بهصورتی است که باید در زمان تولید، نوعی از نحوه نگهداری بلندمدت پیشبینی شود. این پیشبینی میتواند گرانقیمت و سالمتر باشد یا ارزانتر و ناسالم. اینکه ما بهعنوان تولیدکننده و مصرفکننده کدام نوع از نگهداری بلندمدت را انتخاب میکنیم را بهسادگی میتوان حدس زد.
مواد نگهدارنده بهطورکلی PH بدن را تغییر میدهند و ممکن است ریشه بسیاری از بیماریهای عفونی، کبدی و کلیوی باشند. آزمایشهای زیادی در مورد ارتباط مصرف مواد شیمیایی و بیماریهای التهابی و رماتیسم انجام شده که نتایجی کموبیش مشابه دارد. حجم مصرف روزانه نوشابه، کالباس، سوسیس، سس، رب، بیسکویت، نانهای مدرن، کنسرو، کمپوت و بسیاری دیگر از مواد فراوریشده را در نظر بگیرید تا بتوانید یک محاسبه ساده از میزان مصرف بسیار بالای این مواد شیمیایی داشته باشید.
جاده یک طرفه سلامتی
حالا که از نتایج بسیار خطرناک مواد فراوریشده با خبر شدید شاید از خودتان بپرسید چه راهی وجود دارد که بتوانیم جان خود و فرزندانمان را از شر این مشکلات مدرن نجات دهیم. اگر به نیمه پر لیوان نگاه کنیم، مصرف بسیاری از مواد غذایی فراوریشده مثل اسنکها، سس، رب و بسیاری دیگر از محصولات قابلاجتناب است. اسنکهای نا سالم را میتوان با میوه و سبزیجات سالم جایگزین کرد. موضوعی که حتی از نظر مالی نیز بهصرفه خواهد بود. بسیاری از مواد غذایی فراوریشده را نیز میتوان در خانه و بهصورت سالم تولید و تهیه کرد. استفاده از گوجه تازه به جای رب و سس نه تنها بهسلامت شما کمک میکند بلکه هزینههای شما را نیز کاهش میدهد.
تعدادی دیگر از مواد غذایی را میتوان با نوع تازه آن تعویض کرد. یک محاسبه سرانگشتی از قیمت محصولات فراوریشده مانند گوشتهای بستهبندی، سوسیس، کالباس و همبرگر به شما اثبات خواهد کرد که خرید مواد غذایی سالمتر از نظر مالی نیز به صرفهتر است.
نکته منفی، اما ناتوانی در جایگزینی بسیاری از مواد غذایی پر استفاده است. محصولاتی مانند لبنیات، روغن، نمک، ادویهجات یا بسیاری از کنسروها و محصولات بستهبندیشده که از نحوه تولید آنها بیخبریم در لیست محصولاتی قرار دارند که بهسختی میتوان جایگزینی غیر فراوریشده را برای آنها پیدا کرد.
این موضوع را هم در نظر بگیرید که شرکتهایی هستند که مواد غذایی سالم را روانه بازار میکنند. تغییرات کمتر در ساختار مواد غذایی تولیدشده، بستهبندی مناسبتر و عدم استفاده از مواد نگهدارنده از نشانههای ساده تشخیص شرکتهای تولیدکننده سبز و سالم است. با علم به این موضوع میتوان تا حدودی بار منفی عبارت فرآوری شده» را حذف کرد. هرچند هنوز هم اکثریت موارد فرآوری شده در لیست مواد ناسالم قرار میگیرند.
این موضوع را به خاطر داشته باشید که با پیروی از کشورهای موفق در زمینه تولید محصولات سالم و با حذف مواد غذایی فرآوری شده نا سالم میتوان به جامعهای موفق از نظر کیفیت سلامت تبدیل شد. تنها کار لازم نخریدن محصولاتی است که سلامت شما را به خطر میاندازد. همین یک راهکار ساده به راهی برای تنبیه شرکتهایی تبدیل خواهد شد که سلامت عمومی ما و فرزندانمان را به خطر میاندازند.
وبلاگ نماوا - آزاده نوربخش: وقتیکه روز بد، یا هفتهی بدی داشتهاید حس و حال تماشای بهترین” فیلم را ندارد. فیلم همشهری کین» Citizen Kane هیچ مشکلی ندارد، اما وقتی حس بدی دارید احتمالاً از تماشای آن لذت نخواهید برد. گاهی اوقات نهتنها فیلمی که بتواند حالوهوای شما را عوض کند میخواهید؛ بلکه به آن نیاز دارید.
ما لیستی از ۲۵ فیلم برتر که میتوانند حس خوبی به مخاطب بدهند درست کردهایم که در ادامه به آن میپردازیم:
۲۵. Aladdin
این فیلم انیمیشنی کلاسیک از دیزنی Disney در سال ۱۹۹۲ دربارهی شن و جادوگری و یک بیسروپای خیابانی که به شهرت و محبوبیت میرسد یکی از بهترین آثار این استودیو است. این فیلم هم عناصر آشنای سایر فیلمهای بزرگ دیزنی را دارد: یک قهرمان بینامونشان که عاشق یک پرنسس میشود و برخلاف تمام چیزهایی که علیه او هستند به هدف خود میرسد.
۲۴. The Princess Bride
چارچوب این داستان درواقع تعریف کردن داستان آن توسط یک پدربزرگ برای نوهاش است که میخواهد حس خوبی به او بدهد. من هرگز رمان اصلی ویلیام گلدمن William Goldman را نخواندهام، اما هرگز برای نشان دادن این فیلم به یک کودک یا حتی بزرگسال تردید نخواهم کرد.
۲۳. An American Tail
شخصیت بیسروپای این فیلم، یک موش کوچک جذاب روسی یهودی به نام فیول موسکویتز Fievel Mousekewitz است. او بهجای اینکه به بنبست بخورد و تسلیم کسانی شود که او را در شهر بزرگی که به آن پا گذاشته اذیت میکنند، دوستانی از طبقههای اجتماعی و نژادهای مختلف پیدا میکند و با آنها همراه میشود. این فیلم از ۳۰ سال پیش تا امروز لبخند را به لبان مخاطبان خود میآورد.
۲۲. Clueless بیسرنخ»
Clueless پر از سادگی و جذابیت و دوستداشتنی است. این یک فیلم کمدی ملایم با فیلمنامهای قوی از فیلمنامهنویس/کارگردان ایمی هکرلینگ Amy Heckerling است که نمیتوان عاشقش نشد. این فیلم با نقشآفرینی آلیشیا سیلورستون Alicia Silverstone و زیبایی فرا طبیعیاش در نقش چر Cher که همیشه خوشبین و مرتب است و همبازیهایش استیسی دش Stacey Dash، بریتنی مورفی Brittany Murphy (که جای خالیاش امروز در میان ما حس میشود) و پل راد Paul Rudd با صورت بچهگانه و دوستداشتنیاش، بسیار تماشایی شده است.
۲۱. School of Rock
این فیلم با نقشآفرینی جک بلک Jack Black با دیوانهبازیهای دوستداشتنی همیشگی و جالبش، دربارهی یک مرد بزرگ با رفتار کودکانه به نام دووی Dewey است که عاشق موسیقی بوده و به کمک دوستش یک کلاس آموزش موسیقی برگزار میکند تا کمی پول دربیاورد. دووی Dewey در اولین تلاش برای کنف کردن اعضای گروه موسیقی سابقش، دانشآموزان را برای ساختن گروه موسیقی خودش جمع میکند.
کمدیهای خانوادگی کمی هستند که مانند مدرسهی راک» School of Rock جذاب، بر اساس فیلمنامهای قوی و به لحاظ موسیقیایی کامل و بینقص باشند. مدرسهی راک» School of Rock یکی از بهترین فیلمهای موزیکال غیررسمی زمان خود است و همچنین مسکنی بسیار قوی برای ناراحتیها و غصههای شما.
۲۰. Singin’ in the Rain
عصر طلایی هالیوود همیشه بهترین منبع فیلمهای پر از حس خوب است. آواز در باران» Singin’ in the Rain یکی از بهترین نمونههای آن است و بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای موزیکالی که تابهحال ساخته شده است بهراحتی میتواند حال مخاطب را خوب کند. نقشآفرینیهای آن فوقالعادهاند، طراحی صحنه شگفتآور است و قطعات موسیقی از بهترین آثاری هستند که در فیلمهای سینمایی آمدهاند.
۱۹. The Last Days of Disco
آخرین روزهای » The Last Days of Disco فیلمی است پر از آهنگهای رقصآور دههی ۷۰ میلادی که پایان دلنشینش در دل بیتفاوتترین مخاطبان هم اثر خواهد گذاشت. این فیلم حول گروهی از دوستان همدانشگاهی روایت میشود که بسیار پرهیجان و پرهیاهو هستند. بازی کیت بکینسیل Kate Beckinsale بسیار برجسته است و در طول فیلم مدام بالا و پایین میپرد بدون آنکه گریمش ذرهای آسیب ببیند.
۱۸. Rushmore
راشمور» Rushmore یکی از بهترین کارهای وس اندرسون Wes Anderson در اوایل زندگی حرفهاش محسوب میشود. در این فیلم جیسون شوارتزمن Jason Schwartzman جوان و بیتجربه نقش محوری مکس فیشر Max Fischer را بازی میکند و بزرگداشت اندرسون نسبت به سالهای مدرسهی خودش محسوب میشود که داستان بلوغ خندهدار و بانمکی را روایت میکند. فیشر جوان بهطور همزمان، هم به معلم اروپایی و مرموزش (با بازی اولیویا ویلیامز Olivia Williams) وابسته میشود و هم با یک تاجر محلی که تنها زندگی میکند (با بازی بیل موری Bill Murray) دوست میشود.
۱۷. Sing Street
با وجودی که سال ۲۰۱۶ یکی از بدترین سالها بود، اما یکی از بهترین فیلمهای پر از حس خوب را به ما هدیه داد: خیابان آواز» Sing Street. این فیلم موزیکال که دربارهی دوران بلوغ است در دههی ۸۰ میلادی روایت میشود و دربارهی پسر جوان ایرلندی است که برای تحت تأثیر قرار دادن دختر موردعلاقهاش، یک گروه موسیقی تشکیل میدهد. من شما را به چالش تماشای این فیلم و لبخند نزدن در طول آن دعوت میکنم.
۱۶. Zootopia
زوتوپیا» Zootopia داستانی عمیق و تاملبرانگیز از خرگوش جوانی است که هیچ چیز نمیخواهد جز اینکه بهترین افسر پلیس در دنیایی پر از حیوانات مختلف باشد. دنیای زوتوپیا» Zootopia پر است از شکارچیان و طعمهها که در کنار یکدیگر کار و زندگی میکنند، و این فیلم در جاهای مختلف سعی میکند نشان بدهد که مشکل اصلی دنیا کسانی هستند که فکر میکنند کاملا معصوم و بدون تقصیرند. این فیلم بسیار خندهدار و زیبا است و در عین حال حرفهای مهمی برای گفتن دارد.
۱۵. Shakespeare in Love
این یک فیلم دلنشین با داستانی دلچسب و گروه بازیگران فوقالعاده است که برداشتی رمانتیک و هوادارپسند از ماجرای خلق مشهورترین نمایشنامهی ویلیام شکسپیر William Shakespeare است. داستان عاشقانهی بین شکسپیر و دختر یک تاجر متمول، بسیار دلنشین و دوستداشتنی است؛ و بن افلک Ben Affleck نقشآفرینی خندهدار و جذابی را به نمایش میگذارد.
۱۴. Harry Potter and the Sorcerer’s Stone
شاید هری پاتر و سنگ جادو» Harry Potter and the Sorcerer’s Stone بهترین قسمت مجموعه فیلم هری پاتر نباشد، اما امیدوارکنندهترین آنهاست. قلب مجموعهی هری پاتر، داستان پیروزی عشق بر نفرت، غلبهی خوبی بر بدی، و نمایش قدرت دوستی است. این داستان لذتبخش رفته رفته به تاریکی میگراید، اما قطعا هری پاتر و سنگ جادو» arry Potter and the Sorcerer’s Stone سرآغاز بسیار روشنی برای آن است.
۱۳. Ocean’s Eleven
این فیلمی است که در طول تماشای آن همه چیز را از یاد خواهید برد و به هیچ چیز جز یازده یار اوشن» Ocean’s Eleven فکر نخواهید کرد. این فیلم پرستاره از فیلمساز استیون سودربرگ Steven Soderbergh یک داستان پلیسی جذاب و گیرا است. گروه بازیگران استثنایی است، اما انتخابهای روایی سودربرگ است که لذت تماشای فیلم را دو چندان میکند. حتی وقتی که پایان را فهمیدهاید، این فیلم به لطف کمدی بسیار دقیق و بهجای آن که مدیون گروه بازیگران با تجربه و حرفهای است، برای شما جذاب خواهد بود. تصویری که سودربرگ Soderbergh از لاس وگاس در این فیلم ترسیم میکند بیسابقه است.
۱۲. Love Actually
در واقع عشق» Love Actually بسیار احساساتبرانگیز است، و این بخش اصلی جذابیت آنرا تشکیل میدهد. این فیلم ترکیب یک کمدی رمانتیک فوقالعاده، با کریسمس است که بسیار دلنشین و جذاب از آب درآمده و حال خوب شما را پس از تماشایش تضمین میکند.
۱۱. Matilda
هیچ شک و ابهامی در مورد پیام مثبت ماتیلدا» Matilda وجود ندارد. این فیلم دنی دویتو Danny DeVito اقتباسی از داستان کودکان کلاسیک رونالد دال Roald Dahl است.
شخصیتهای خوب این فیلم اسمهای بانمکی دارند، مانند خانم هانی Honey، یا لوندر Lavender، در حالیکه شخصیتهای بد اسمهای نتراشیده و بدقافیهای دارند، مانند ترانچبول Trunchbull و ورموود Wormwood. اما سادگی بیحاشیهی این فیلم بخشی از دلیل جذابیت و طراوتی است که مخاطبان با تماشای ماتیلدا» Matilda احساس میکنند. این فیلم در طول داستان بینظیر خود دربارهی یک خورهی کتاب، با خلوص صد درصدی به دنبال تکریم بهترین ویژگیهای انسانی است، و مخاطبان را دعوت میکند تا ویژگیهای جادویی خود را کشف کنند و به جهانیان ثابت کنند قدرت مهربانی همیشه بر بدی غلبه میکند.
۱۰. Frozen
این فیلم شاید یکی از مدرنترین فیلمهای انیمیشنی دیزنی Disney باشد، اما در عین حال یکی از پیشروترین آثار این استودیو هم محسوب میشود. لحظاتی وجود دارند که که در آنها به حالت کلاسیک قابل پیشبینی پرنسسی خود باز میگردد، اما به ازای هر قدم رو عقب، منجمد» Frozen دو قدم رو به جلو برمیدارد.
داستان این فیلم، دربارهی در خواهر در خانوادهای سلطنتی است که هرچه بزرگتر میشوند از هم دورتر میشوند. اگر پایان دلنشین داستان فانتزی منجمد» Frozen حس و حال خوبی به شما ندهد، به احتمال خیلی زیاد با آهنگهای آن حال و هوایتان عوض خواهد شد!
۹. The Wizard of Oz
قدرت ماندگاری جادوگر از» The Wizard of Oz یک معجزه است، نه تنها به خاطر اینکه سر تولید آن بلاهای مختلف، یکی پس از دیگری، میآمد؛ بلکه به خاطر اینکه این یک فیلم موزیکال ساخته شده در سال ۱۹۳۹ است و امروز همانقدر برای مخاطبان جادویی و هیجانانگیز است که حدود هشت دهه قبل بود. این فیلم خوشساخت مخاطب را در دنیای جادویی از Oz غوطهور میکند و موسیقی آن تا به امروز در گوش مخاطبان طنینانداز است.
۸. Elf
مثل بادی Buddy باشید. هیچ چیز نمیتواند بادی Buddy را غمگین کند. الف» Elf یکی از بهترین و خندهدارترین نقشآفرینیهای ویل فرل Will Ferrell است. بادی Buddy — شخصیت فرل — مظهر حس و حال کریسمس و سخاوت و شادی و خوبی به دیگران است. او هرگز اجازه نمیدهد هیچ چیز کوچکی — مثلا اینکه او یک الف واقعی نیست — مانع رسیدن او به رویای واقعیاش که کمک کردن به بابانوئل است، بشود. جان فاورو Jon Favreau استاد فیلمهای مردمپسند است و الف» Elf یکی از بهترین آثار او تا به حال است. پیام اصلی این فیلم کمدی این است که مهم نیست از کجا آمدهاید، مهم این است که به چه چیزی اعتقاد دارید و چه کاری انجام میدهید، چراکه اینها تعیین کنندهی شخصیت شما هستند.
۷. The Birdcage
اگر دنیای امروز یک پیام نیاز داشته باشد، آن این است که برای احترام گذاشتن به سبک زندگیهای متفاوت، کافیست به فردی که آنها را زندگی میکند احترام بگذاریم. پیام اصلی قفس پرنده» The Birdcage، کمدی هوشمندانه و بسیار جذاب نیکو هم همین است.
۶. Bring It On
این فیلم نه تنها پر از انرژی و شور و هیجان نوجوانی است، بلکه جنسیتگرایی را مورد تمسخر قرار داده و زیر سوال میبرد. تورنس Torrance (با بازی کریستن دانست Kirsten Dunst) عنوان کاپیتانی تیم تشویقکنندهها را دریافت میکند و از فهمیدن این موضوع که قهرمان قبلی تیم تشویقکنندهی یک تیم از کامپتن Compton که میدانست به مسابقات ملی راه نمییابند را سالها از چنگشان در میآورده است، شوکه میشود. تورنس به این نتیجه میرسد که باید رقصی تشویقی را تمرین و اجرا کنند که بتوانند به آن افتخار کنند و بتواند با تیم ایست کامپتن کلاورز East Compton Clovers رقابت کند.
۵. Dick
فیلمساز اندرو فلمینگ Andrew Fleming (کارگردان حیله The Craft») سناریوی جایگزینی در مورد واقعهی واترگیت Watergate ارائه میدهد. چه میشد اگر وودوارد Woodward (با بازی ویل فرل Will Ferrell) و برنستین Bernstein (با بازی بروس مککولوچ Bruce McCulloch) به جای آنکه به اسرار یک تمدار پی ببرند، درگیر دو دختر جوان وطنپرست (با بازی کریستن دانست Kirsten Dunst و میشل ویلیامز Michelle Williams) میشدند؟ دیک» Dick داستانی خیالی دربارهی رسوایی واترگیت روایت میکند. مخاطبان از قبل پایان آنرا میدانند، پس میتوان به راحتی صرفا از آن لذت برد. این فیلم به ما نمیخنند، بلکه با ما میخندد، و این دارویی است که همهی ما به آن نیاز داریم.
۴. Design for Living
طراحی زندگی» Design for Living داستان سه آمریکایی است که در فضای رمانتیک پاریس زندگی میکنند. گیلدا (با بازی هاپکینز) نمیتواند بین دو مرد که عاشقش هستند — تام و جرج — تصمیم بگیرد، و در نهایت هرسه باهم زندگی میکنند.
طراحی زندگی» Design for Living بسیار خندهدار و پر از بازی با کلمات جالب است. آرزوها و امیال هاپکینز Hopkins از ایدههای آزادیگرایانهاش نشات میگیرند و او را در مسیر همخانه شدن با دو مرد قرار میدهند. مخاطبانی که امروز ممکن است فکر کنند نمیتوانند با وجود امثال ترامپ در راس قدرت، آنطور که میخواهند آزادانه زندگی کنند باید این فیلم را ببینند. هالیوود در نهایت کد تولید تصاویر متحرک — که مجموعهای از قوانین اخلاقی در سینمای آمریکا بوده است — را پاره کرد و هنرمندانی مانند لوبیچ Lubitsch و مردان و نی که در این فیلم میبینیم همیشه در مرزهای جدیدی را در لذت و اشتیاق ما برای زندگی خواهند گشود.
۳. Amelie
جادوی آملی» Amelie در این است که ما را نه توسط آنچه میخریم یا مصرف میکنیم، بلکه توسط آنچه انجام میدهیم تعریف میکند. خصوصیات و ویژگیهای ما انسانیت ما را میسازند، و فیلم رمانتیک شگفتآور ژان-پیر ژونه Jean-Pierre Jeunet با تمرکز بر خصوصیات انسانی، خود را به چیزی بسیار فراتر از یک داستان عاشقانه که در آن یک دختر و پسر همدیگر را ملاقات میکنند، رسانده است. این فیلم دربارهی آملی پولین Amélie Poulain (با بازی اودره توتو Audrey Tautou) است که در تلاش است حال آدمهای شکستهی اطرافش را بهتر کند، حتی اگر در طول این فرآیند مجبور باشد از خوشحالی خود چشمپوشی کند. حتی اگر از روایت جادویی و جذابیتهای دیداری آن لذت نبرید، به شدت تحت تاثیر قطعهی فراموشنشدنی یان تیرسن Yann Tiersen قرار خواهید گرفت.
۲. Cloudy with a Chance of Meatballs
حتی اگر مونتاژ زیبای آهنگ آفتاب و آبنبات» Sunshine and Lollipops در فیلم انیمیشنی ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی» Cloudy with a Chance of Meatballs وجود نداشت، باز هم این فیلم میتوانست لبخند بزرگی بر لبان شما بنشاند. این فیلم تمام شیطنتهای سرکشانهی کارگردانها فیل لرد Phil Lord و کریستوفر میلر Christopher Miller را در بر دارد، اما در عین حال در کنار داستان بارش غذا از آسمان، فضای بسیار دلنشینی دارد. این فیلم ارتباط زیبای پدر و پسری را به تصویر میکشد، یک داستان عاشقانهی خوب دارد، و یک میمون در آن قلب یک خرس پاستیلی را پاره میکند. چطور میتوان از آن لذت نبرد؟
۱. Set It Up
اگر به دنبال یک کمدی رمانتیک جذاب هستید، اما نمیخواهید فیلمی تکراری از دههی گذشته را تماشا کنید، حتما باید Set It Up از کلر اسکنلن Claire Scanlon را ببینید. داستان این فیلم دربارهی دو دستیار است که نقشه میکشند رئیسهایشان را باهم آشنا کنند تا بتوانند از زیر کار در بروند، اما خودشان کم کم به همدیگر علاقهمند میشوند. کمدی-رمانتیک در این فیلم موج میزند، اما به قدری خوب به نمایش درآمده که قطعا از تماشای آن لذت خواهید برد.
این مطلب برگرفته از وبسایت Collider است.
برترین ها - ترجمه از محمد کاملان: بروس ویلیس در بیشتر از ۶۰ فیلم بلند سینمایی بازی کرده و با توجه به چنین کارنامهای بعید بهنظر میرسد کسی را سراغ داشته باشیم که این سوپراستار هالیوودی را نشناسد. جالب است بدانید بروس ویلیس پدری آمریکایی و مادری آلمانی دارد و زاده آلمانغربی است. این کچل خوشپیت و بزن بهادر در سال ۱۹۸۸ در فیلم جانسخت (Die Hard)، بازی کرد و توانست راه صد ساله را در یک شب طی کند و بهشهرت و آوازهای جهانی برسد.
وی در کنار مجموعهفیلمهای جان سخت» در فیلمهای مطرح دیگری مانند داستان عامهپسند»، شهر گناه و حس ششم نیز بازی کرده است و با ثروتی معادل ۱۸۰ میلیون دلار یکی از توانگرترین بازیگران هالیوود بهحساب میآید. جالب است بدانید در سال ۲۰۰۰ بروس ویلیس بابت جدایی از دمی مور، چیزی نزدیک به ۹۰ میلیون دلار به این هنرپیشه زیبارو پرداخت کرد.
ولخرجیهای بروس ویلیس تنها به طلاقها و ازدواجهایش ختم نمیشود و این هنرپیشه به داشتن سلیقهای خاص در خرید و انتخاب خودرو معروف است. در همین زمینه نیز مجموعهای کامل از قویترین خودروهای آمریکایی را در اختیار داشت اما در سال ۲۰۱۰ اعلام کرد که خودروهای قدرتمند را کنار خواهد گذاشت چرا که احساس میکند بهنوعی به داشتن این خودروها اعتیاد پیدا کرده است.
به همین منظور خودروهای قدرتمند و جذابی مانند شورولت کورولت مدل ۱۹۶۷ و شلبی جیتی ۵۰۰ مدل ۱۹۶۸ را فروخت و به سمت خودروهای معمولیتری روی آورد. بروس ویلیس در کنار خودروهایی که در کلکسیوناش دارد در فیلمهایی که بازی کرده نیز خودروهای ترازاول و جالبی را سوار شده و در ادامه قصد داریم با هم نگاهی به این خودروها داشته باشیم.
دوج چارجر مدل ۱۹۶۸
بروس ویلیس تا همین چند وقت پیش یک دستگاه دوج چارجر مدل ۱۹۶۸ داشت، این خودرو مدل بولیت بود و در فیلم معروف بولیت» با بازی استیون مککویین، تهبکاران سوار بر این خودرو، استیون مککویین را تعقیب میکردند.
جالب است بدانید زمانی دمی مور هنوز همسر بروس ویلیس بود این خودرو را در سال ۱۹۹۸ برای بروس هدیه خرید و سالها بعد بروس ویلیس خودروی دوج چارجر خود را به جیکی، خواننده معروف، فروخت. دوج چارجر به یک پیشرانه قدرتمند با ظرفیت ۸.۲ لیتر مجهز است و ۳۷۵ اسببخار نیرو تولید می کند. مدل ۲۰۱۴ این خودرو چیزی نزدیک به ۳۲ هزار دلار قیمت دارد.
شلبی جی.تی ۵۰۰ مدل ۱۹۶۸
بروس ویلیس تا سال ۲۰۰۸ مالک این شلبی قدرتمند بود تا اینکه در نهایت از این خودرو دل برید و آن را در یک حراجی بهفروش رساند. در این حراجی لوازم، عکسها و یادبودهایی از استیو مککویین فقید نیز فروخته شد. شلبی جی.تی ۵۰۰ که با نام شلبی موستانگ نیز شناخته میشود از آن دسته خودروهایی بود که توسط شلبی در بین سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۶۸ ساخته شد و بهینهسازی و ساخت مدلهای جدید این خودرو را از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۰ فورد برعهده گرفت. پس از ساخت پنجمین نسل از فورد موستانگ در سال ۲۰۰۵ این خودرو بهلحاظ فنی شاهد بهینهسازیهای دیگری بود و قرار است در سال ۲۰۲۰ نیز مدل جدیدی از شلبی جی.تی ۵۰۰ راهی بازار شود.
پونتیاک فایربرد ۴۰۰ مدل ۱۹۶۸
در چند دهه گذشته خودروی قدرتمندی را سراغ نداریم که بروس ویلیس نداشته باشد و یکی از بهترین این خودرو پوتنیاک فایربرد ۴۰۰ مدل ۱۹۶۸ بود. اگر به خودروهای قدرتمند علاقه داشته باشید حتماً پونتیاک فایربرد را میشناسید و بهخوبی میدانید که این خودرو از سال ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۲ تولید شد. پونتیاک فایربرد بروس ویلیس مدل ۱۹۶۸ بود و این مدل بهعنوان اولین نسل از این خودرو شناخته میشود. یک پیشرانه V8 با قدرت ۳۳۰ اسببخار در این پونتیاک قرار گرفته است و مطمئن هستیم بروس ویلیس خاطرات خوشی از رانندگی با این خودروی قدرتمند دارد.
شورولت کوروت ۱۹۵۷
اگر به دنیای خودرو علاقه داشته باشید بدون شک شورولت کوروت را میشناسید و حتماً در جریان هستید که این خودرو یکی از جذابترین خودروهایی است که صنعت خودروسازی تاکنون عرضه کرده است. اولین مدل از شورولت کوروت در سال ۱۹۵۳ تولید شد و جذابیتهای این خودرو باعث شد تا به سرعت به یکی از محبوبترین خودروهای اسپرت آمریکایی تبدیل شود.
حضور این خودرو در برنامه جاده ۶۶»، (Route 66) نیز یکی دیگر از دلایل محبوبیت شورلوت کوروت در میان آمریکاییها بهحساب میآید. این خودرو نماد آزادی و ماجراجویی است و بروس ویلیس مدتهای زیادی شورولت کوروت مدل ۱۹۵۷ را در اختیار داشت تا اینکه درنهایت در سال ۲۰۰۸ در حراجی این خودروی قدرتمند و اسپرت را نیز بهفروش رساند. تولید شورولت کوروت بروس ویلیس به اواسط ساخت اولین نسل از این خودرو (سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۸) باز میگردد.
پیکاپ شورولت ۳۱۰۰ مدل ۱۹۵۴
اگر اخبار مربوط به خودروهای سلبریتیها را دنبال کرده باشید حتماً به خوبی میدانید که این چهرههای سرشناس در کنار خودروهای مدرن و امروزی، توجه ویژهای به خودروهای قدیمی و کلاسیک نشان میدهند. بروس ویلیس نیز که از طرفداران خودروهای قدیمی است یک دستگاه پیکاپ شورولت ۳۱۰۰ مدل ۱۹۵۴ را خریداری کرد.
بروس ویلیس تا سال ۲۰۱۴ مالک این خودرو بود تا اینکه در نهایت پیکاپ شورولت ۳۱۰۰ خود را به یکی از دوستانش فروخت. در این پیکاپ قدیمی و کلاسیک یک پیشرانه از نوع V8 به خدمت گرفته شده و جعبه گیربکس این خودرو چهار دنده دارد. پیکاپ شورولتی که از آن صحبت میکنیم بهرغم اینکه خودروی قدیمی است به لحاظ امکانات داخلی چیزی کم و کسر ندارد و دستگاه تهویه هوا، به همراه تودوزیهای چرم را میتوان از ویژگیهای داخل این خودرو نام برد.
شورولت کوروت استینگری مدل ۱۹۶۷
برند کوروت در میان آمریکاییها طرفداران زیادی دارد و این طرفداران در بین تمامی خودروهایی که این برند تاکنون عرضه کرده، علاقه خاصی به شورولت کورولت استینگری (CHEVROLET CORVETTE STINGRAY ) دارند. تولید مدلهای مختلف این خودرو از سال ۱۹۶۳ شروع شد و تا سال ۲۰۱۴ ادامه پیدا کرد.
شورولت کوروت استینگری که بروس ویلیس خریداری کرده بود از دومین نسل این خودروها بود و شکل و شمایل آن از اصالت این خودروی کلاسیک حکایت دارد. جالب است بدانید معنی واژه استینگری که برای این خودرو انتخاب شده است نام یک نوع ماهی دریایی را در ذهن تداعی میکند و اگر از بالا به شورولت کوروت استینگری نگاه کنید، ظاهر این خودرو دقیقاً شبیه یک نوع ماهی دریایی با همین اسم است.
لیموزین لینکلن مدل ۱۹۸۸
اگر خاطرتان باشد در بالا گفتیم که بروس ویلیس به اندازهای به خودروهای دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی علاقه داشت که شخصاً اعتراف کرد به این خودروها اعتیاد پیدا کرده و تا چشمش به این خودروها میافتد هوس خرید و سواری با آنها به سرش میزند. به همین دلیل نیز بروس ویلیس بهرغم اینکه لیموزین لینکلن مدل ۱۹۸۸ هیچ جذابیت خاصی ندارد، نسبت به خرید این خودرو اقدام کرد و مدتی بعد نیز در سال ۲۰۰۹ این لیموزین لینکلن را در یک حراجی بهفروش رساند. ناگفته نماند که این خودرو از آنجایی که در بعضی از فیلمهای معروف بروس ویلیس نیز استفاده شده بود با قیمتی گرانتر به فروش رسید و مشتریان زیادی در این حراجی برای خرید آن با هم رقابت کردند. سریال تلویزیونی مهتابی (moonlighting) محصول سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ و فیلم جانسخت از آثاری بود که بروس ویلیس در آنها سوار بر این لیموزین لینکلن شد.
شورولت بلایر نومد مدل ۱۹۵۵
تاریخ ساخت این خودرو به سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۸۱ باز میگردد و مدلهای اولیه آن بهصورت ۲ در ساخته میشد. شورولت بلایر نومد (CHEVROLET BEL AIR NOMAD) که بروس ویلیس خریداری کرده بود، دومین نسل از این خودروها بود و طراحی و ظاهر آن حس و حال خودروهای کلاسیک و قدیمی را در ذهن زنده میکند. این خودرو به پیشرانهای از نوع V8 مجهز است و ۱۶۲ اسببخار نیرو در اختیار راننده قرار میدهد.
لندروور رنجروور
سلبریتی را سراغ نداریم که دستکم یک دستگاه لندروور رنجروور به کلکسیون خودروهایش اضافه نکرده باشد. بروس ویلیس نیز برای اینکه از سایر سلبریتیها عقب نماند یک دستگاه لندروور رنجروور ۹۰ هزار دلاری را به کلکسیون خودروهایش اضافه کرد. این خودرو به لحاظ ظاهر ابهت و جذابیت خاصی دارد و کاملاً برازنده بروس ویلیس است.
لندروور رنجروور از لحاظ قدرت نیز تمامی انتظارهای بروس ویلیس را بر آورده میکند و به پیشرانهای از نوع V8 با ظرفیت ۵.۰ لیتر مجهز است. پیش از این پاپاراتزیها و هواداران بارها بروس ویلیس و دمی مور را سوار بر این خودرو مشاهده کردهاند. جالب است بدانید رومر ویلیس (Rumer Willis)، دختر بروس ویلیس نیز علاقه زیادی به این خودرو دارد و بارها سوار بر لندروور رنجروور شده است.
گفته میشود قرار است پنجمین نسل از این خودرو را نیز در سال ۲۰۲۰ شاهد باشیم و با توجه به علاقهای که بروس ویلیس به لندروور رنجروور دارد، چه بسا در زمان معرفی نسخه جدیدی از این خودرو، یکی از مشتریان آن باشد.
کادیلاک اسکالید
از آنجایی که بروس ویلیس علاقه زیادی به خودروهای بزرگ و باابهت دارد یک دستگاه کادلیاک اسکالید را در گاراژ او مشاهده میکنیم. اگر به شاسیبلندهای آمریکایی علاقه داشته باشید حتماً به خوبی میدانید که کادیلاک اسکالید از سال ۲۰۰۰ میلادی به بعد طرفداران زیادی پیدا کرد و چهرههای سرشناس زیادی را شاهد بودیم که نسبت به خرید این شاسیبلند اقدام کردند.
بیشترین جذابیت کادیلاک اسکالید مربوط به طراحی جلوپنجره این خودرو میشود که ظاهری باابهت و قدرتمند را در ذهن تداعی میکند.
بنتلی کانتیننتال جی.تی نسخه لو مان
این خودرو یکی از گرانقیمتترین خودروهایی است که در کلکسیون بروس ویلیس حضور داشت و در میان سایر خودروهای لاکچری و لوکس بازار نیز بعید میدانیم خودرویی به پای بنتلی کانتیننتال جیتی نسخه لو مان برسد.
جالب اینجاست ویژگیهای بارز این خودرو باعث نشد تا بروس ویلیس از فروش آن صرفنظر کند و در ژانویه سال ۲۰۱۸ شاهد حراج این خودرو در کنار ۴۸ وسیله دیگر از جانب بروس ویلیس بودیم. جالبتر اینکه از قرار معلوم بروس ویلیس چیز زیادی هم با این خودرو رانندگی نکرده بود و در زمان فروش، کیلومتر شمار بنتلی کانتیننتال جی.تی لو مان، از این حکایت داشت که با این خودرو نزدیک به ۲۵۰۰ کیلومتر رانندگی شده است.
پیشرانهای از نوع W12 با ظرفیت ۶.۰ لیتر که میزان ۶۰۶ اسببخار نیرو تولید میکند را در این خودرو شاهد هستیم و از آنجایی که با یک خودروی لاکچری سر و کار داریم، تودوزیهای این خودرو از بهترین چرم ساخته شده و الیاف کربن در ساخت داشبورد این خودرو استفاده شده است.
مرسدسبنز یونیماگ
بروس ویلیس در بیشتر از ۶۰ فیلم سینمایی بازی کرده است اما در بین تمامی این فیلمها، بروس را بیشتر بابت مجموعه فیلمهای جانسخت میشناسیم. در فیلم یک روز خوب برای جانسخت»، (A GOOD DAY TO DIE HARD)، محصول سال ۲۰۱۳، بروس ویلیس سوار بر یک مرسدسبنز یونیماگ (MERCEDES-BENZ UNIMOG) شد و صحنههای هیجانانگیزی را با این خودرو بهتصویر کشید.
جالب است بدانید برند مرسدسبنز، اسپانسر این فیلم بود و به همین دلیل نیز در کنار مرسدسبنز یونیماگ، چندین دستگاه مرسدسبنز دیگر را شاهد بودیم که در بین آنها میتوان به مرسدسبنز کلاس سی اشاره کرد که دختر جانمککلین سوار بر آن بود. اگر خاطرتان باشد بروس ویلیس با مرسدسبنز یونیماگ صحنههای بسیار هیجانانگیزی را نمایش داد که پیش از آن در کمتر فیلمی چنین صحنههایی را دیده بودیم.
بی.ام.و سری ۷
اگر از طرفداران سینمای کلاسیک باشید به احتمال زیاد فیلم آرزوی مرگ»، محصول سال ۱۹۷۴ با بازی چار برانسون را دیدهاید. این فیلم در زمان خودش محبوبیت زیادی پیدا کرد و در سال ۲۰۱۸، بروس ویلیس در نسخهبازسازی شده از این فیلم ایفای نقش داشت و بی.ام.و سری ۷، یکی از خودروهایی بود که بروس ویلیس در این فیلم سوار آن شد.
فیلم آرزوی مرگ با بازی بروس ویلیس، محبوبیت چندانی پیدا نکرد اما همانگونه که حتماً میدانید بی.ام.و سری ۷ یکی از محبوبترین خودروهای آلمانی است و از سال ۱۹۷۷ تاکنون در مدلهای مختلفی تولید شده است. بی.ام.و سری ۷ که بروس ویلیس در این فیلم سوار آن شد، ششمین نسل از این خودرو محبوب بود و از پیشرانه V8 بهره میبرد.
فورد کران ویکتوریا
سابقه درخشان بروس ویلیس برای بازی در فیلمهای اکشن باعث شد تا وی پیشنهادهایی نیز برای فیلمهای کمدی اکشن دریافت کند و یکی از بهترین کارهای بروس ویلیس در این زمینه را میتوان فیلم رِد»، (RED)، محصول سال ۲۰۱۰ نام برد. در این فیلم بروس ویلیس نقش یک جاسوس کهنهکار را بازی میکند و در کنار هنرپیشههای بزرگی مانند مورگان فریمن و جان مالکوویچ صحنههای شاد و جذابی را به نمایش میگذارد.
چیزی که در این فیلم نظر ما را جلب کرد، سواری بروس ویلیس با یک دستگاه خودروی فورد کران ویکتوریا پلیس بود. این خودرو در سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۱ تولید شده و قدرت و استقامت بسیار بالایی دارد، به همین دلیل نیز به صورت گسترده در نیروهای پلیس آمریکا به خدمت گرفته شد.
پورشه کاررا
در بالا برای شما از فیلم رِد»، گفتیم و پیشنهاد میکنیم اگر این فیلم را ندیدهاید حتماً برای دیدنش وقت بگذارید. موفقیت نسخه اول این فیلم، ساخت نسخه دوم آن را به دنبال داشت و در سال ۲۰۱۳ یک بار دیگر بروس ویلیس به همراه دیگر هنرپیشههای همقطارش با ماموریتی حساس و بامزه، اوقات خوشی را برای تماشاچیان فراهم کردند.
اگر فیلم رِد ۲» را دیده باشید حتماً به خاطر دارید که بروس ویلیس در این فیلم یک دستگاه پورشه کاررا جی.تی.اس را سوار میشود و به تعقیب و گریز میپردازد. جالب است بدانید پورشه کاررا که بروس ویلیس در این فیلم استفاده کرد به پیشرانهای ۳.۰ لیتری مجهز است و ۴۵۰ اسببخار قدرت دارد. این خودروی اسپرت ۱۲۰ هزار دلاری در این فیلم کاملاً برازنده بروس ویلیس بود و چه بسا که در آینده شاهد اضافه شدن پورشه کاررا به فهرست خودروهای این سلبریتی ثروتمند باشیم.
رنو لتیتود
رنو لتیتود (RENAULT LATITUDE)، دقیقاً همان خودرویی بود که بروس ویلیس سوار بر آن در فستیوال کن سال ۲۰۱۲ حضور پیدا کرد تا تبلیغاتی برای فیلم قلمرو طلوع ماه» (Moonrise Kingdom) داشته باشد. رنو لتیتود خودرویی است که بیشتر مورد توجه مدیران و اعضای ارشد شرکتهای بزرگ قرار میگیرد و از سال ۲۰۱۰ تاکنون ساخته میشود. مدلهای جدید این خودرو در بازارهای جهانی نزدیک به ۳۰ هزار دلار قیمت دارند.
داستان فیلم قلمرو طلوع ماه در سال ۱۹۶۵ روایت میشد و در کنار بروس ویلیس شاهد حضور هنرپیشههای مطرح دیگری مانند گوئینت پالترو و ادوارد نورتون بودیم. بروس ویلیس طبق معمول در فیلم قلمرو طلوع ماه، نقش یک پلیس را بازی میکرد و با فیلمی طرف بودیم که داستانی از مشکلات نوجوانان را بهتصویر میکشید.
نیسان ۳۰۰ زی.ایکس مدل ۱۹۸۷
بروس ویلیس در سال ۱۹۸۷ در فیلمی با نام قرار ملاقات دو ناشناس»، (Blind Date)، ایفای نقش کرد. این فیلم اولین تجربه بروس در سبک فیلمهای کمدی بود و انصافاً هم باید گفت که بازی خوبی را از خودش به نمایش گذاشت. در کنار بازی خوبی که از بروس ویلیس در این فیلم شاهد بودیم، یک دستگاه نیسان ۳۰۰ زی.ایکس نیز نظر هواداران را در این فیلم به خود جلب کرد.
این خودرو که قسمتی از خانواده خودروهای سری زی نیسان بود در سالهای ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۹ تولید شد و در سالهای ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۰ شاهد تولید دومین نسل از نیسان ۳۰۰ زی.ایکس بودیم. خودرویی که در فیلم قرار ملاقات دوناشناس، بروس ویلیس سوار آن میشد به پیشرانهای V6 توربو شارژ با ظرفیت ۲.۰ لیتر مجهز بود و از مدلهای اولیه این خودرو بهحساب میآمد.
هارلی دیویدسون اف.ایکس.آر سوپر گلاید
کسی را سراغ نداریم که اهل سینما باشد و فیلم داستان عامهپسند» (Pulp Fiction) را ندیده باشد. این فیلم که در سال ۱۹۹۴ تولید شد به سرعت توانست جای خودش را در میان فهرست ۱۰ فیلم برتر دنیا باز کند و بهعنوان یکی از شناختهشدهترین آثار کوئینتین تارانتینو بهحساب میآید.
در این فیلم شاهد هنرنمایی جان تراولتا، ساموئل ال جکسون، اوما ترومن و بروس ویلیس بودیم و اگر خاطرتان باشد بروس ویلیس در فیلم داستان عامهپسند نقش یک مشتزن فراری را بازی میکرد که از گروه تبهکاران میگریخت. از قرار معلوم بروس ویلیس در مسابقه مشتزنی باید حاضر میشد اما پول حضور در این مسابقه را گرفته بود و به جای شرکت در مسابقه به همراه همسرش با یک هارلی دیویدسون اف.ایکس.آر سوپر گلاید پا به فرار میگذارد. به این ترتیب ممکن است بروس ویلیس در زندگی شخصی تجربه زیادی با موتورسواری نداشته باشد اما بدون شک در فیلم داستان عامهپسند، بروس ویلیس ازسواری با این هارلی دیویدسون حسابی لذت برده است.
هوندا سیویک اس.ال مدل ۱۹۸۰
زمانی که بروس ویلیس در فیلم داستان عامهپسند» سوار بر هارلی دویدسون نبود، او را سوار بر یک دستگاه هوندا سیویک اس.ال مدل ۱۹۸۰ مشاهده میکردیم. اگر خاطرتان باشد در این فیلم بروس ویلیس سوار بر این خودرو به منزلاش باز میگردد تا ساعت طلای پدرش را بدست آورد و در نهایت به همراه جان تراولتا که یکی دیگر از نقشهای اصلی این فیلم را بازی میکرد از خانه فرار میکنند.
هوندا سیویک اس.ال که در فیلم داستان عامهپسند، بروس ویلیس سوار آن میشد، نسل دوم این خودرو بود و اولین بار در سال ۱۹۷۹ شاهد معرفی آن بودیم. این خودرو نسبت به مدل قبلی آن به لحاظ ابعاد، بزرگتر شده بود و در سرتاسر دنیا طرفداران زیادی پیدا کرد.
آر.ام.سی اسکورپین
تقریباً میتوان گفت سبک سینمایی وجود ندارد که بروس ویلیس در آن بازی نکرده باشد و فیلمهای مختلفی را از بروس ویلیس در علمیتخیلی دیدهایم. یکی از این آثار، فیلم لوپِر» (Looper) است که در داستان آن در آیندهای روایت میشود که سفر در زمان میسر شده است.
در این فیلم بروس ویلیس سوار بر یک دستگاه آر.آم.سی اسکورپین (RMC Scorpion) بسیار شیک و جذاب میشود و با فیلمی طرف هستیم که نقدهای مثبت و منفی متفاوتی را دریافت کرد. جالب است بدانید آر.آم.سی اسکورپین، یک خودروی فوقسریع مفهومی است که با سوخت هیدروژن کار میکند. این خودرو مصرف بسیار کمی دارد و به پیشرانهای ساخت شرکت ژاپنی آکورا از نوع V6 مجهز است. این پیشرانه ۳.۵ لیتری، ۴۵۰ اسببخار نیرو تولید میکند تا خودروی آر.ام.سی اسکورپین در عرض ۳.۵ ثانیه از سرعت صفر، به صد کیلومتر در ساعت برسد، بیشترین سرعت این خودرو ۳۲۰ کیلومتر در ساعت است و مطمئن هستیم بروس ویلیس از سواری با چنین خودروی آیندهنگرانهای حسابی لذت برده است.
در این قسمت به پایان فهرست خودروهای مورد علاقه بروس ویلیس رسیدیم، پیشنهاد میکنیم اگر شما هم اطلاعات جالبی از برویس ویلیس دارید، در قسمت نظرات این اطلاعات مفید را با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
وبسایت گجتنیوز - حسین مرادی: روند نوآوری در تکنولوژی گوشیهای هوشمند با سرعت شگفتانگیزی در حال پیشرفت است و تولیدکنندههای این محصولات در طول یک مدت کوتاه نسل جدیدی از ویژگیها را به کاربران ارائه میدهند. در این میان، تکنولوژیهایی که چه بسا تا سال قبل تنها در محصولات پرچمدار دیده میشدند در محصولات رده پایینتر که اصطلاحا به صرفهتر هستند نیز دیده میشود. همین امر باعث شده گوشی هوشمندی که برای مثال دو سال پیش با قیمتی مشخص خریداری شده است، از لحاظ ویژگیها با محصول هم قیمتی که اکنون در بازار موجود است قابل مقایسه نباشد. این موضوع باعث شده گوشیهایی با چند دوربین، ویژگیهای امنیتی خاص مانند سنسور اثر انگشت در زیر صفحه نمایش، طراحی ظریف و خوش دست و باتری با ظرفیت بالا تقریبا در همه ردههای محصولات در بازار ایران موجود باشد.
معرفی محبوبترین گوشیهای سری A سامسونگ
گوشیهای سری A سامسونگ که در یک سال اخیر با نامها و سروشکلی جدید، طراحی و وارد بازارهای جهانی شدهاند با همین هدف پا به دنیای گوشیهای هوشمند گذاشتهاند. این گوشیها با تکیه بر قابلیتهای مورد نیاز و علاقه کاربران مثل طول عمر بالای باتری، دوربین قدرتمند و نمایشگر چشمنواز خیلی زود به فهرست محبوبترین گوشیهای جهان راه پیدا کردند. به گونهای که سال گذشته در چندین نقطه جهان نام گوشیهای سری A در رتبه اول محبوبترین و پرفروشترین گوشیها دیده میشد.
شرکت سامسونگ به عنوان رهبر و پیشرو بازار گوشیهای هوشمند جهان گوشیهای سری A خود را با قابلیتهای کاربردی و در مدلهای متنوع عرضه کرده است. این تنوع در مدلها به کاربران اجازه میدهد تا با توجه به سلیقه و بودجه مالی خود انتخابهای بیشتری داشته باشند و راحتتر دستگاه مورد نظر خود را پیدا و خریداری کنند.
در ادامه با مدلهای پرطرفدار و محبوب سری A سامسونگ که در دسته گوشیهای همهپسند یا مقرونبهصرفه هم قرار میگیرند، آشنا میشویم:
گلکسی A۳۰s
گلکسی A۳۰s اوسط سال گذشته به عنوان مدل ارتقا یافته سری A۳۰ معرفی و رونمایی شد. این گوشی ۶.۴ اینچی به نمایشگر سوپر آمولد و باتری ۴۰۰۰ میلی آمپری مجهز شده است.
A۳۰s از دوربین سهگانه قدرتمندی برخوردار است که از سه سنسور ۲۵ مگاپیکسلی (واید)، ۸ مگاپیکسلی (اولتراواید) و ۵ مگاپیکسلی (عمق) برای ثبت تصاویر کمک میگیرد. دوربین سلفی A۳۰s از یک سنسور ۱۶ مگاپیکسلی با گشودگی دریچه دیافراگم f/۲.۰ تشکیل شده است. گلکسی A۳۰s از پردازنده هشت هستهای با چیپست ۱۴ نانومتری اگزینوس ۷۹۰۴ بهره میبرد.
این گوشی اقتصادی سری A سامسونگ در دو نسخه رم ۳ و حافظه ۳۲ گیگابایتی یا رم ۴ و حافظه ۶۴ و ۱۲۸ گیگابایتی عرضه شده است. نسل جدیدتر این سری با نام گلکسی A۳۱ اوایل سال جاری میلادی رونمایی شد و به زودی وارد بازار ایران میشود. A۳۱ با ابعادی مشابه A۳۰ و A۳۰s یعنی در ۶.۴ اینچ طراحی شده، اما باتری ۵۰۰۰ میلیآمپری و دوربین چهارگانه (با سنسور ۴۸ مگاپیکسلی) به همراه بهبود سایر قابلیتها مثل رزولوشن صفحه نمایش آن را از نسل قبلی خود متمایز میکند.
گلکسی A۲۰s
پردازنده هشت هستهای، باتری ۴۰۰۰ میلی آمپری، رم ۳ یا ۴ گیگابایتی و دوربین سهگانه تنها بخشی از قابلیتهایی است که این گوشی ۶.۵ اینچی را به مدلی فراتر از یک میانرده تبدیل کرده است. دوربین اصلی A۲۰s با سه سنسور ۱۳، ۸ و ۵ مگاپیکسلی کار ثبت لحظات خاطرهانگیز کاربران را انجام میدهد. در بخش سلفی هم سنسوری ۸ مگاپیکسلی این وظیفه را بر عهده دارد.
A۲۰s را میتوانید در دور مدل و با میزان رم و حافظه داخلی گوناگون (رم ۳ و حافظه ۳۲ گیگابایتی یا رم ۴ و حافظه داخلی ۶۴ گیگابایتی) تهیه کنید. سنسور اثر انگشت در قاب پشتی گوشی و چیپست اسنپدراگون ۴۵۰ از دیگر قابلیتهای این گوشی اقتصادی سری A است.
گلکسی A۱۰s
یکی از گوشیهایی که در فهرست محبوبترین گوشیهای سال ۲۰۱۹ به نامی پرتکرار تبدیل شده بود گلکسی A۱۰ سامسونگ است. A۱۰s نسل جدید و ارتقایافته این سری هم خیلی زود و با تکیه بر قابلیتهایی مثل باتری ۴۰۰۰ میلیامپری، دوربین دوگانه اصلی، پردازنده هشت هستهای، سنسور اثر انگشت، حافظه داخلی ۳۲ گیگابایتی جایگاه خود را در میان مدلهای محبوب و مقرونبهصرفه سری A پیدا کرد.
طراحی گلکسی A۱۰s همچون اغلب گوشیهای نسل جدید سری A از سبک جدید گوشیهای سامسونگ پیروی میکند. در این نسل از گوشیهای هوشمند، حاشیه صفحه نمایش به کمترین میزان میرسد تا کاربران صفحه گستردهتری را برای دیدن و تماشای محتواها داشته باشند. در بخش دوربین سلفی A۱۰s برشی V شکل دیده میشود تا شاهد صفحه نمایش Infinity-V در این گوشی اقتصادی سامسونگ باشیم.
گلکسی A۱۰s مجهز به یک صفحه نمایش ۶.۲ اینچی بوده و دوربین اصلی آن از دو سنسور ۱۳ و ۲ مگاپیکسلی تشکیل شده و دوربین سلفی آن از سنسوری ۸ مگاپیکسلی برخوردار است.
گلکسی A۰۱
گلکسی A۰۱ یکی از مدلهای سری A سامسونگ است که به تازگی و در اولین ماه سال جاری میلادی روانه بازارهای جهانی شد. این گوشی ۵.۷ اینچی با پردازنده هشت هستهای، صفحه نمایش Infinity-V، دوربین دوگانه و طراحی منسجم و یکپارچه خود تجربهای عالی و فراتر از تصور در اختیار کاربران میگذارد.
صفحه نمایش HD+ این گوشی ویدئوها و تصاویر را به شکلی چشمنواز و با رنگهایی طبیعی و زنده نمایش میدهد. A۰۱ از دو پردازنده چهار هستهای ۱.۹۵ و ۱.۴۵ گیگاهرتزی بهره میبرد که به همراه باتری ۳۰۰۰ میلی آمپر ساعتی آن میتواند به خوبی از پس درخواستها و کارهای معمول و روزمره کاربران شامل بازی، پخش فیلمها، باز کردن همزمان چند برنامه بربیاید.
برای ثبت لحظات خاطرهانگیز زندگیتان گلکسی A۰۱ به دو دوربین مجهز شده است. دوربین اصلی A۰۱ از دو سنسور ۱۳ و ۲ مگاپیکسلی تشکیل شده است. دوربین سلفی این گوشی دارای یک سنسور ۵ مگاپیکسلی با F۲.۰ است.
رم ۲ گیگابایتی و حافظه داخلی ۱۶ گیگابایتی که قابلیت ارتقا تا ۵۱۲ گیگابایت را دارد از دیگر قابلیتهای این گوشی اقتصادی سامسونگ است.
گلکسی A۲ Core
برای کاربرانی که تنها به گوشی هوشمندی برای انجام کارهای روزمره و معمول خود نیاز دارند احتمالا گلکسی A۲ Core یکی از بهترین و در عین حال مقرونبهصرفهترین گزینهها محسوب میشود.
این گوشی ۵ اینچی به کمک چیپست ۱۴ نانومتری اگزینوس ۷۸۷۰، باتری ۲۶۰۰ میلیامپری، حافظه ۱۶ گیگابایتی و دوربین سلفی و اصلی ۵ مگاپیکسلی به انتخابی خاص برای کاربرانی تبدیل شده است که میخواهند برای انجام کارهای خود گوشی اقتصادی با کمترین هزینه را داشته باشند.
ایرنا زندگی: موبایلهای هوشمند با سیستم عامل اندروید یا آی. او. اس قسمتهای ناشناختهی بسیاری دارد که هنوز موفق به کشف آنها نشدیم: مانند ۱۲ کد با کاربردهای شگفتانگیزی که در ادامه خواهیم خواهند.
اطلاعات مهمی در موبایل هوشمندتان وجود دارد که تنها راه مطمئن فهمیدن این اطلاعات، این کدها هستند. شما میتوانید استفادههای بینظیری از آنها داشته باشید؛ از جمله یافتن کشور سازندهی موبایل، خارج کردن تلفن همراه از سرویس در صورت گم شدن یا سرقت، اطلاعات دیتای موبایل و غیره.
#۰۶#*
سیستم عامل هدف: اندروید و آی. او. اس
الف) با وارد کردن این کد بروی صفحهی نمایشگر شما کدی نمایش داده میشود که IMEI نام دارد که کد شناسایی موبایل شماست و منحصر به هر موبایل متفاوت است.
ب) برای شناسایی کشور سازنده و سرقت موبایل کاربرد دارد. این کد را در محل امنی حفظ کنید.
*#*#۴۶۳۶#*#*
سیستم عامل هدف: اندروید
این کد اطلاعاتی دربارهی تمام دیتاهای موبایل را به شما میدهد.
*#*#*#۰*#*
سیستم عامل هدف: اندروید
این کد اطلاعاتی دربارهی کیفیت صفحه نمایشگر موبایل شما در اختیارتان میگذارد.
*#*#۳۴۹۷۱۵۳۹#*#*
سیستم عامل هدف: اندروید
این کد اطلاعاتی دربارهی دوربین موبایل بر روی صفحهی نمایش میدهد. مورد امنیتی این کد را حفظ کنید.
#*#۲۳۲۳۳۷#*#*
سیستم عامل هدف: اندروید
این کد آدرس دوم بلوتوث موبایل را به شما نمایش میدهد.
*#*#۷۲۶۲۶۲۶#*#*
سیستم عامل هدف: اندروید
تست را تکمیل کنید سپس اطلاعاتی درباره قدرت سیگنال دریافتی موبایل، نمایش داده میشود.
۳۰۰۱#۱۲۳۴۵#*
سیستم عامل هدف: آی. او. اس
تست را تکمیل کنید سپس اطلاعاتی درباره سیگنالهای و مطالب متنی موبایل، نمایش داده میشود.
#۴۳#
سیستم عامل هدف: آی. او. اس
این کد قابلیت پشت خطی را از تلفن همراه شما غیر فعال میکند.
*۴۳#
سیستم عامل هدف: آی. او. اس
اگر اشتباها کد بالا را وارد کردید نگران نباشید. این کد قابلیت پشت خطی تلفن همراه شما را دو مرتبه بر میگرداند.
۳۳۷۰#*
سیستم عامل هدف: آی. او. اس
اگر در جایی نیاز مبرم به شارژ باتری داشتید از این کد استفاده کنید تا از باتری شما فول شود. (اخطار: تنها در موارد نیاز از این کد استفاده کنید، زیرا عمر باتری را کم میکند)
۶۷* را قبل از شماره گیری وارد کنید
سیستم عامل هدف: آی. او. اس
اگر از این کد قبل از شماره گیری خود استفاده کنید میتوانید تماس ناشناس برقرار کنید. شماره شما برای شخص آن طرف خط نمایش داده نمیشود.
*#۶۷#
سیستم عامل هدف: آی. او. اس
با استفاده از این کد میتوانید تماسهای از دسترفته خود را مشاهده کنید و در صورت اشغال بودن مدام خط خود، شمارهی دیگری را برای تماسای دریافتی خود (دایورت) وارد کنید.
کد IMEI را با استفاده از جدول بالا دریافت کنید و با به کمک اطلاعات به دست آمده کشور سازندهی تلفن همراه خود را بیابید:
۱. اگر رقم هفتم و هشتم ۰۲ یا ۲۰ بود: کشور سازنده موبایل، امارات متحده عربی است.
۲. اگر رقم هفتم و هشتم ۰۸ یا ۸۰ بود: کشور سازنده موبایل، آلمان است.
۳. اگر رقم هفتم و هشتم ۰۱ یا ۱۰ بود: کشور سازنده موبایل، فنلاند است.
۴. اگر رقم هفتم و هشتم ۱۳ یا ۳۱ بود: کشور سازنده موبایل، آذربایجان است.
۵. اگر رقم هفتم و هشتم ۰۴ یا ۴۰ بود: کشور سازنده موبایل، هند است.
۶. اگر رقم هفتم و هشتم ۰۵ یا ۵۰ بود: کشور سازنده موبایل، آمریکا است.
۷. اگر رقم هفتم و هشتم ۰۶ یا ۶۰ بود: کشور سازنده موبایل، چین است.
۸. اگر رقم هفتم و هشتم ۰۷ یا ۷۰ بود: کشور سازنده موبایل، ویتنام است.
۹. اگر رقم هفتم و هشتم هردو عدد ۰۰ بودند: کشور سازنده موبایل، شرکت اصلی درج شده روی گوشی است.
مبنع:rdدانلود آهنگ جدید علی منتظری بنام جان دلم با بالاترین کیفیت
Download New Music Ali Montazeri – Jane Delam
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
برای دانلود روی لینک دانلود راست کلیک کنید و گزینه save as . را بزنید.
دانلود با کیفیت 320 - 7.00 مگابایت
دانلود آهنگ جدید علی منتظری بنام جان دلم
دانلود با کیفیت 128 - 2.80 مگابایت
دانلود آهنگ جدید علی منتظری بنام جان دلم
قیمت : 139000 تومان
قیمت : 59000 تومان
قیمت : 59000 تومان
قیمت : 59000 تومان
قیمت : 59000 تومان
قیمت : 49000 تومان
قیمت : 49000 تومان
وقتی حرف از وسایل آشپزخانه به میان میآید، همهی وسایل ریزودرشت این بخش از خانه یادآوری میشود. قسمت مهمی از وسایل آشپزخانه را ظرف آن تشکیل میدهند که در این میان سرویس قابلمه حرف اول را میزند. این وسیله اساسی و پرمصرف یکی از ضروریات هر خانه است و هر خانم خانهداری به دنبال این است که زیباترین، بادوامترین و سالمترین آن را انتخاب و خریداری نماید، ضمن اینکه عروس خانمها هم هنگام تهیه جهیزیه از این امر غافل نیستند. همهی ما بهنوعی با این وسیله پرکاربرد سروکار داریم، اگر هم خودمان آشپز نباشیم، غذایی که تناول میکنیم قطعاً در قابلمه پختهشده است. قابلمه های آشپزی با کیفیت خوب بخشی جدایی ناپذیر از روند پخت و پز سالم است.آنها باید ایمن ، راحت و بادوام باشند.امروزه در بیشتر خانه ها از انواع قابلمه ها استفاده می شود: برخی سنتی ، برخی دیگر مدرن . قابلمه روحی ، آلومینیوم ، قابلمه های چدن ، مسی از انواع موجود در آشپزخانه ها هستند که هر کدام جوانب مثبت و منفی خاص خود را دارند.به منظور انتخاب سالم ، درک مواد مختلف و چگونگی تأثیر آنها در غذای شما مهم است.
قابلمههای روحی (رویی) و آلومینیومی: این قابلمهها به قابلمههای سنتی نیز شهرت دارند، در قدیم در اکثر آشپزخانه ها و مطبخ های خانه های ایرانی پیدا می شد . ظاهر این مجموعه میتواند رنگ و لعاب زیبای سنتی به سفره شما ببخشد و با توجه به ست 3 عددی آن میتوان همزمان با پخت و سرو برنج، خورشت های رنگارنگ را نیز طبخ کرد . همچنین این قابلمه ها برا طبخ آش های سنتی بسیار مناسب است .علاوه به سبک و جنس سنتی این قابلمه ها طرح دالبری اطراف این ظروف حس زیبای خانه های قدیم و عطر غذاهای کودکی را برای شما زنده میکند و از خوردن غذای آماده شده لذت بیشتری میبرید.
خرید قابلمه سه تایی روحی لب دالبری تنها 125000 تومان
خرید قابلمه سه تایی روحی لب دالبری تنها 125000 تومان
یکی از نیاز های فصل زمستان برای بیرون رفتن از خانه پوشیدن کفش مناسب می باشد .
نیم بوت های کوتاه مناسب ترین نوع کفش برای استفاده در زمستان هستند .
خرید نیم بوت خزدار طرح کاموا رنگ طوسی با پرداخت 210000 تومان
ویژگی محصول :
دارای خز گرم برای پوشاندن قسمت ساق پا
لژ طبی برای جلوگیری از کمر درد
رویه ی طرح کاموا برای زیبایی بیشتر و بالا بردن طول عمر نیم بوت
قابل شست و شو
در سایزبندی : 38/39/40/41
طراحی زیبا و منحصر به فرد
خرید نیم بوت خزدار طرح کاموا رنگ طوسی با پرداخت 210000 تومان
شرکت آلمانی لایف هایت» (LeifHeit) با سابقهای بیش از 50 سال در زمینه تولید و عرضه لوازم خانگی فعالیت میکند. طراحی ساده و خلاقانه در کنار کیفیت فوقالعاده، محصولات این شرکت را منحصربهفرد ساخته است. محصولات متنوع شرکت لایف هایت در قالب ابزار نظافت، شستوشوی سیر له کن لایف هایتلباس و ابزار آشپزخانه عرضه میشود. مرغوبیت مثالزدنی، نظر استفادهکنندگان محصولات این شرکت را به خود جلب کرده است.سیر جز مواد اولیه بسیار از غذاهای ایرانی و فرنگی بوده و علاوه بر طعم و بوی مطبوعی که دارد برای پیشگیری از انواع بیماری ها و حفظ سلامت روح و تن بسیار توصیه شده است.وسیله های محتلفی برای خرد و له کردن سیر وجود دارد اما سیر ریزکن "لایف هایت" مدل "3146" از جمله محصولات منحصر بفرد این برند آلمانی برای خرد کردن سیر است.در نگاه اول متوجه تفاوت عملکرد این محصول با محصولات مشابه می شوید. برای رسیدن به مقصود کافی است سیر را روی سطحی مناسب قرار دهید و با نیرویی کم آن را روی سیر بفشارید. نکته قابل توجه کار با این محصول این است که سیر را به قطعات بسیار ریز مکعبی با سایز یکسان تبدیل کرده و آن را له نمی کند. دسته این محصول کیفیت بسیار بالایی داشته و بدنه آن از جنس استیل ضد زنگ ساخته شده و در ماشین ظرفشویی قابل شستشو می باشد.
خرید سیر له کن لایف هایت تنها 58000 تومان
سیر له کن دستی
طرح لایف هایت
قابلیت شستوشو با ماشین ظرفشویی
دارای دسته پلاستیک و تیغه استیل
کاگرد آسان و سریع
ابعاد :5 * 12 سانتی متر
خرید سیر له کن لایف هایت تنها 58000 تومان
امروزه همچنان بسیاری از سنت های قدیم حفظ شده است البته با گذشت زمان علم امروزی ثابت کرده که بسیاری از این سنت ها بی دلیل هم نبوده است مثلا دود کردن اسفند که به عنوان رفع چشم بد و عوض کردن فضای منزل استفاده میشد اما امروزه ثابت شده که دود اسفند برای ضد عفونی کردن محیط بسیار عالی است ؛ با دستگاهی که مدیناس قصد معرفی آن را به شما دارد دیگر لازم نیست اسفند دود کن را روی گاز بگذارید پیشنهاد ما به شما اسفند دود کن برقی میباشد .
استفاده از این دستگاه بسیار آسان میباشد کافی است دو شاخه آن را به برق متصل کنید و با استفاده از دکمه روشن خاموش دستگاه را روشن کنید بعد از چندقیقه دستگاه داغ شده و دود اسفند ها را مشاهده میکنید با این دستگاه به راحتی و به طور کاملا مرتب اسفند را دود کنید .
خرید اسفند دود کن برقی تنها با پرداختی 85000 تومان
ویژگی های محصول :
جنس بدنه : ف
مدل : برقی
توان : 20 وات
قابل اتصال به برق شهری
بدون خطر
مناسب استفاده در مجالس
سبک و قابل حمل
خرید اسفند دود کن برقی تنها با پرداختی 85000 تومان
خرید اسفند دود کن برقی تنها با پرداختی 85000 تومان
وزن (گرم) | 400 |
رنگ | برنزی |
ارتفاع(سانتی متر) | 14.80CM |
قطر(سانتی متر) | 10.5CM |
جنس بدنه | استیل مات |
نوشیدن آب انار همانند خوردن دانه های انار دارای خاصیت می باشد . شما می توانید به راحتی با فشردن این میوه آب آن را که داری خاصیت آنتی اکسیدانی می باشد را خارج کنید . به طور معمول افرادی زیادی وجود دارند که خوردن دانه های ریز و سفت انار را نمی پسندند و ممکن است از خوردن آن به خاطر داشتن این دانه های سفید رنگ خودداری کنند , به این دسته از افراد پیشنهاد می شود از آب انار به جای خوردن یک انار کامل استفاده نمایند . شما می توانید به کمک یک آب انار گیر دستی به راحتی یک آب انار طبیعی برای خود و دیگر افراد خانواده خود درست کنید .
برای خرید آب انار گیر دستی چدن با پرداخت 75000 تومان بر روی دکمه زیر کلیک کنید !
برای خرید آب انار گیر دستی چدن با پرداخت 75000 تومان بر روی دکمه زیر کلیک کنید !
شیشه پاک کن دو طرفه با طراحی خلاقانه خود دارای دو عدد صفحه ابری می باشد که آهنربای قوی در هر طرف می باشد که این امکان را به شما می دهد تا هر دو طرف شیشه را بطور همزمان تمیز کرده و بشویید.
بنابر این با استفاده از این شیشه پاک کن دیگر لازم نیست برای تمیز کردن هر دو طرف آن به طور جداگانه وقت بگذارید بلکه با پاک کردن یک طرف، طرف دیگر شیشه هم خود به خود پاک می شود.
یکی از مشکلات جدی خانم های خانه دار مخصوصا در آپارتمان ها شستشو و تمیز کردن طرف بیرونی شیشه ها در هنگام نظافت منزل می باشد که آن هم از این پس با شیشه پاک کن دوطرفه مغناطیسی حل می شود.
خرید شیشه شوی دوطرفه مغناطیسی تنها 89000 تومان
این شیشه پاک کن دارای دوطرف می باشد که در هردوی آن آهنربای قوی وجود دارد و هنگامی که یکی را در طرف داخلی و دیگری را در طرف بیرونی شیشه قرار دهید توسط آهنربا به یکدیگر جذب شده و بدون آنکه را با دست نگه دارید بخاطر مکش آهنربا نمی افتد و اینگونه با حرکت دادن یک طرف آن از داخل طرف دوم هم حرکت کرده و شیشه را پاک می کند.!!
این شیشه پاک کن از جنس پلاستیک درجه یک بوده و بادوام می باشد و همچنین دارای یک تیغه پلاستیکی برای عمل کرد بهتر و دو عدد صفحه ابری قابل تعویض می باشد که در صورت نیاز براحتی می توانید آن را تعویض کنید.
همچنین این محصول دارای یک حلق بندی می باشد که به شیشه پاک کن وصل می شود و این امکان را به شما می دهد تا آن را با قرار دادن در انگشت خود مانع از افتادن احتمالی آن بشوید.
خرید شیشه شوی دوطرفه مغناطیسی تنها 89000 تومان
مشخصات محصول :
شیشه شوی مغناطیسی دو طرفه
قابلیت تمیز کردن همزمان پشت و رو شیشه
اتصال دو طرفه با استفاده از ویژگی مغناطیسی
دارای آهنربای فوق العاده قوی
دارای لایه کتانی برای استفاده از مواد شوینده و همین طور خشک کردن شیشه
دارای تیغه پلاستیکی برای جمع کردن آب و پاک کردن موثر (مانند تی پلاستیکی)
جنس پلاستیک ضخیم و مقاوم
دارای دسته پلاستیکی قوی
دارای حلقه و بند محافظ برای جهت جلوگیری از سقوط دستگیره بیرونی
مناسب پنجره آپارتمان ها، ساختمان های اداری و .
اندازه: 1.5 * 12 * 11 سانتی متر
قیمت : 29000 تومان
قیمت : 59000 تومان
قیمت : 59000 تومان
قیمت : 109000 تومان
قیمت : 109000 تومان
قیمت : 45000 تومان
قیمت : 45000 تومان
کاندوم خاردار ژله ای در بسته بندی بهداشتی و کاملا پلمپ عرضه می شود. کاندوم خاردار ژله ای دارای خارهایی به اندازه مناسب به دلیل قطر و نوع طراحی برجستگی هایش برای یک رابطه جنسی حرفه ای بین زوج و زوجه توصیه می شود. کاندوم خاردار درشت ژله ای در هر بار حرکت در داخل واژن، اصطکاک و ضربۀ لذت بخشی را برای زوجه ایجاد می کند که این به لحاظ روانی نیز در مرد بسیار لذت بخش خواهد بود. این کاندوم بهتر است ترجیحاً برای بانوانی که اولین رابطۀ جنسی شان را تجربه می کنند به دلیل قدرت بالایی که دارند، استفاده نشوند اما برای استفاده با خانم هایی که تجربۀ رابطۀ جنسی را قبلاً داشته اند، گزینه ای طلایی و فوق العاده هستند.
کاندوم خاردار دائمی سیلیی ( ژله ای ) تنها 69000 تومان
ویژگی های محصول :
کاندوم سیلیی خاردار
تعداد : یک عدد ، در بسته بندی بهداشتی و پلمپ شده
جنس : سیلس ژله ای و منعطف - مصرف دائمی
حجم : فری سایز
ویژگی : دارای خارهای درشت ژله ای برای تحریک فوق العاده بانوان
قابل شست و شو
کاندوم خاردار دائمی سیلیی ( ژله ای ) تنها 69000 تومان
قیمت : 49000 تومان
قیمت : 49000 تومان
قیمت : 35000 تومان
قیمت : 35000 تومان
قیمت : 79000 تومان
قیمت : 79000 تومان
قیمت : 69000 تومان
قیمت : 9000 تومان
قیمت : 129000 تومان
قیمت : 99000 تومان
قیمت : 99000 تومان
قیمت : 79000 تومان
قیمت : 79000 تومان
قیمت : 79000 تومان
اگر چه در نگاه اول، سشوار وسیله ای ساده به نظر می رسد، اما هنگامی که به چشم خریدار به آن نگاه می کنید و با انواع و اقسام برند های ناشناخته در بازار مواجه می شوید، متوجه می شوید که انتخاب یک سشوار مناسب آنقدر ها هم کار ساده ای نیست. پس این قضاوت درباره سشوار ها کمی دور از انصاف است. حال اگر بخواهید ویژگی های یک سشوار خوب را نام ببرید به چه موردی اشاره می کنید؟
برای آشنایی با ویژگی های یک سشوار استاندارد، ابتدا باید با انواع مدل های سشوار آشنا شوید. امروزه سشوار ها در مدل های حرفه ای، نیمه حرفه ای، مسافرتی و یا خانگی تولید و وارد بازار شده اند. پیشنهاد ما برای شما این است که اگر مدت زمان بیشتری از سال را به مسافرت یا ماموریت های کاری می روید، بهتر است از انواع مسافرتی که هم حجم کمتری دارند و هم قابل تاشدن هستند استفاده کنید. در عوض اگر به عنوان یک فرد حرفه ای یا آرایشگر قصد استفاده از سشوار را دارید ، مدل های حرفه ای را انتخاب کنید. البته همانطور که از نام آن ها مشخص است، مدل های حرفه ای قیمت بالاتری هم دارند. اما اقتصادی ترین و پر کاربردترین نوع سشوارها، مدل های خانگی هستند که با تنوع بسیار بالایی تولید می شوند
خرید سشوار برقی Babyliss قدرت 7000W تنها با قیمت 179000 تومان
ویژگی محصول :
سشوار برقی Babyliss قدرت 7000Wقیمت : 59000 تومان
قیمت : 69000 تومان
قیمت : 69000 تومان
درباره این سایت